Wednesday, October 26, 2011

آواز هلندی: بدرودی در کار نیست - برگردان فارسی>گیل آوایی

مارکو بورستاتو: بدرودی در کار نیست

بدرودی در کار نیست
من می روم اما ترا ترک نمی کنم
باید باورم کنی عشق من، اگر چه دردناک است
می خواهم که ترکم کنی
و به زندگی ات فردا ادامه دهی
اما اگر تنهایی و می هراسی
برای تو هستم. همچون باد
که حس می کنی و می باری
بیا

کاری که می کنی دنبال کن چونان نور و ماه
مرا در هر چیزی بجز آنچه که به تو خوش نیاید، جستجو کن
نام را زمزمه کن و من بسویت می آیم
بنگر چیزی که نادیدنیست
چیزی که باور داری، حقیقت است
چشمانت را باز کن
می بینی که با توهستم
همه ی کاری که باید بکنی
باورداشتن به من و حرف من است
 بدرودی در کار نیست
 همچون بادی می آیم که می بارد و تو آمدنم را حس می کنی همانطور که باد و باران را
 کاری که می کنی دنبال کن چونان نور و ماه
مرا در هر چیزی بجز آنچه که به تو خوش نیاید، جستجو کن
نام را زمزمه کن و من بسویت می آیم
 به آسمان نگاه کن به دریا بنگر
جاییکه قدم می زنی ، آری من نیز باتو گام برمی دارم
هر گام و هر لحظه
هرجا که باشی
 هر کاری که بکنی هرجا که بروی
هرگاه که نیازم داشته باشی
کافیست اسمم را زمزمه کنی
و من بیایم

بدرودی در کار نیست

Marco Borsato: Afscheid Nemen Bestaat Niet

Afscheid nemen bestaat niet
Ik ga wel weg maar verlaat je niet!
M'n lief je moet me geloven, al doet het pijn.

Ik wil dat je me los laat...
en dat je morgen weer verder gaat!
Maar als je eenzaam of bang bent...
zal ik er zijn! Kom als de wind

die je voelt en de regen!
Volg wat je doet als het licht van de maan!
zoek me in alles dan kom je me tegen!
Fluister mijn naam...en ik kom eraan!

Zie...wat onzichtbaar is!
Wat je gelooft is waar!
Open je ogen maar en...
dan zal ik bij je zijn!
Alles wat jij moet doen...
is mij op mijn woord geloven!

Afscheid nemen bestaat niet...

'k kom als de wind die je voelt en de regen!
Volg wat je doet als het licht van de maan!
zoek me in alles dan kom je me tegen!
Fluister mijn naam...en ik kom eraan!

Kijk in de lucht, kijk naar de zee!
Waar je ook zult lopen, ja ik loop met je mee!
Iedere stap en ieder moment...
waar je dan ook bent!


Wat je ook doet, waar je ook gaat...
wanneer je me nodig hebt...
fluister gewoon mijn naam...
en ik kom eraan!!!

Afscheid nemen bestaat niet...!

Saturday, October 08, 2011

سه شعر از توماس ترانسترومر با برگردان فارسی - گیل آوایی


سه شعر از توماس ترانسترومر
با برگردان فارسی
گیل آوایی
هشت اکتبر2011


 
ماه آوریل و سکوت

بهار می آرامد متروک
برکه ی تاریک مخملین
بی بازتاب از کنار من می خزد
همه ی آنچه که می درخشند
گلهای زردند
که با سایه ی خود می کشم
چونان ویولنی در جعبه ی سیاهش
تنها چیزی که می خواهم بگویم
سوسوهای نور ِ رسیدن
مانند نقره در یک بنگاه رهنی است

April and Silence

Spring lies deserted.
The velvet-dark ditch
crawls by my side without reflections.
All that shines
are yellow flowers.
I’m carried in my shadow
like a violin in its black case.
The only thing I want to say
gleams out of reach
like the silver
in a pawnshop.

چشم انداز و خورشید


خورشید از پشت خانه بیرون می آید
میانه ی خیابان می ایستد
و در ما نفس می کشد
با باد سرخ اش
اینسبروک[1] ، باید ترا ترک کنم
اما فردا
آفتاب سوزانی خواهد بود
در جنگل نیمه مرده
جاییکه ما باید کار و زندگی کنیم



Landscape with Suns

The sun emerges from behind the house
stands in the middle of the street
and breathes on us
with its red wind.
Innsbruck I must leave you.
But tomorrow
there will be a glowing sun
in the gray, half-dead forest
where we must work and live.

میانه ی زمستان


نور آبی
از لباس من می تابد
میانه ی زمستان
دایره زنگی ِ یخ را به صدا در می آورد
چشمانم را می بندم
دنیای ساکتی است
یک شکاف است
جاییکه مرده ها
از مرزها عبور دادند


Midwinter

A blue light
radiates from my clothing.
Midwinter.
Clattering tambourines of ice.
I close my eyes.
There is a silent world
there is a crack
where the dead
are smuggled across the border.



[1] اسم یک شهر است

Thursday, October 06, 2011

برگردان یک آواز هلندی به فارسی - گیل آوایی : هنوز آنجاست


هنوز آنجاست
مارکو بورستاتو
خواننده ی نامدار هلندی
برگردان آواز از هلندی به فارسی: گیل آوایی


آری هنوز همانجاست
حسی عمیق از درون من
آه چگونه پس از تو دوباره بیاغازم

هنوز همانجاست
دو روح با یک اندیشه
من همیشه در انتظار تو خواهم ماند

آری هنوز همانجاست
آه هنوز حس می کنم
دستان نرم ِ همچون ابریشمت را
همچنانکه مرا با لبخندت می توانستی به هر جایی بکشانی

آه من حس می کنم هنوز

با چشمان بسته
می دانم ترا می یابم
چهره ات را می بینم

آه آه آه

با چشمان بسته
می دانم ترا می یابم
چهره ات را می بینم
چگونه به سوی من لبخند می زنی

با چشمان بسته ام
با چشمان بسته ام
Marco Borsato
Het is er nog


Ja het is er nog
Het gevoel heel diep van binnen.
Oh wat moet ik toch beginnen zonder jou

Ja het is er nog
Twee zielen één gedachten
Ik zal voor altijd blijven wachten op jou


Ja het is er nog
Oh ik voel het nog
Jou handen zacht als zijde
Zoals jij me kon verleiden met je lach

Oh ik voel het nog

Met m'n ogen dicht
Weet ik jou te vinden
Zie ik jou gezicht

Oehoe oehoe oehoe (3x)

Met m'n ogen dicht
Weet ik jou te vinden
Zie ik jou gezicht
Hoe je naar me lacht

Met m'n ogen dicht

Oehoe oehoe oehoe (4x)

برگردان یک آواز هلندی به فارسی - گیل آوایی

عشقی برای یک زندگی
 
مارکو بورستاتو
خواننده نام آشنای هلندی
برگردان آواز از هلندی به فارسی: گیل آوایی


تن تو از پنجره، سایه روشن بامداد را چو آینه می تاباند
عشق برای یک زن چه می تواند بکند
و من می گریم در حالیکه تو می خندی اگر نرمی ترا به نوازش می گیرم
آنجا که آینده ما به آرامی پیش می رود( رشد می کند)

نه نه هرگز ندانسته ام که زندگی تازه
 به زن و مردی داده باشم
آنهمه قدرت و آنهمه زیبایی ببار آورد
و تو می خندی وقتی می گویم تو چه زیبایی هستی
و همه زیبایی در احساس من است هر گاه ترا زیباترینها حس کرده ام

هنوز به من نزدیکتر می شود
زندگی تازه خود را به رهایی می کشاند
که از آن تو و من است
و آن همه ی چیزیست از توان ِ من و تو که از آن اوست
آه آه
همه ی آنچه که همیشه خواسته ام به تو بگویم
نیازی به توضیح بیشتر نیست
گذشته ی ما آینده ی دیگری ندارد
و من می گریم در حالیکه تو می گویی چیزی را که من فراموش کردم
عشق تو برای مردی در من هرگز حسی نیانگیخت

هنوز نزدیکتر می شود
زندگی تازه خود را رها می کند
و از آن تو و من است
و عشق برای زندگی
و همه ی چیزی که می گوییم هستیم
آنقدر کوچک و ناچیز است

و عشق به زندگی
از نیروی تو و من است

هنوز نزدیکتر می شود
زندگی تازه خود را رها می کند
و از آن تو و من است
و عشق برای زندگی
و همه ی چیزی که می گوییم هستیم
آنقدر کوچک و ناچیز است

و عشق به زندگی
از نیروی تو و من است


وتن تو به یک زبان سخن می گوید
زبانیکه من از هیچکس نشنیده ام
اما من همه ی آن را می فهمم
کلمه به کلمه اش می فهمم

و ما می خندیم و می گرییم
به همه ی زندگی که در بطن توست
نیرویی که به ما می دهد
ما را بیشتر به هم نزدیک می کند


هنوز نزدیکتر می شود
زندگی تازه خود را رها می کند
و از آن تو و من است
و عشق برای زندگی
و همه ی چیزی که می گوییم هستیم
آنقدر کوچک و ناچیز است

و عشق به زندگی
از نیروی تو و من است


هنوز نزدیکتر می شود
زندگی تازه خود را رها می کند
و از آن تو و من است
و عشق برای زندگی
و همه ی چیزی که می گوییم هستیم
آنقدر کوچک و ناچیز است

و عشق به زندگی
از نیروی تو و من است

Marco Borsato
Een Liefde Voor Het Leven



Ochtendschemer danst over je lichaamEn spiegelt in het raam
Wat de liefde voor een vrouw kan doen
En ik huil terwijl je lacht als ik je zachtjes streel
Op de plek waar onze toekomst langzaam groeit

Nee nee, nooit heb ik geweten dat nieuw leven
Aan een man en vrouw gegeven
Zoveel kracht en zoveel schoonheid brengt
En je lacht als ik je zeg dat jij het mooiste bent
En het allermooiste draagt wat ik ooit heb gevoeld

't Komt steeds dichterbij
Nieuw leven maakt zich vrij
En het is van jou en mij
Een liefde voor het leven
En alles wat wij zijn is zijn
Een liefde voor het leven
Uit de kracht van jou en mij
Ohoh
Alles wat ik jou ooit wilde zeggen
Hoef ik niet meer uit te leggen
't Verleden heeft geen toekomst meer
En ik huil terwijl je zegt wat ik je ooit misdeed
Jouw liefde voor de man in mij nooit heeft aangetast

't Komt steeds dichterbij
Nieuw leven maakt zich vrij
En het is van jou en mij
Een liefde voor het leven
En alles wat wij zijn, zo ongeremd en klein
Een liefde voor het leven
Uit de kracht van jou en mij

't Komt steeds dichterbij
Nieuw leven maakt zich vrij
En het is van jou en mij
Een liefde voor het leven
En alles wat wij zijn is zijn
Een liefde voor het leven
Uit de kracht van jou en mij
En je lichaam spreekt een taal
Die ik nimmer heb gehoord
Maar ik versta het allemaal
Ik versta het woord voor woord
En we lachen en we huilen
Om al dat leven diep in jou
De kracht die het ons geeft
Brengt ons meer dan ooit dichter bij elkaar

't Komt steeds dichterbij
Nieuw leven maakt zich vrij
En het is van jou en mij
Een liefde voor het leven
En alles wat wij zijn, zo ongeremd en klein
Een liefde voor het leven
Uit de kracht van jou en mij

't Komt steeds dichterbij
Nieuw leven maakt zich vrij
En het is van jou en mij
Een liefde voor het leven
En alles wat wij zijn is zijn
Een liefde voor het leven
Uit de kracht van jou en mij

't Komt steeds dichterbij
Nieuw leven maakt zich vrij
En het is van jou en mij
Een liefde voor het leven