Saturday, February 21, 2015

کینو(داستان) ازهاروکی موراکامی - ترجمه فارسی: گیل آوایی



یک اشاره:
داستان کینو از هاروکی موراکامی را می خوانید. " کینو Kino " هفتمین داستان از موراکامی ست که به فارسی برگردانده ام. شش داستانی که پیشتر بصورت یک مجموعه نیز منتشر کرده ام به قرار زیرند:
شهر گربه ها، سامسا عاشق می شود،  دیروز،  شهرزاد،  بشنو آواز باد را،  دوندۀ نویسنده
و اما متن فارسی این داستان، یعنی کینو را هم  به روال همیشگیِ ترجمه هایم با متن انگلیسی، همراه کرده ام تا هم مقایسۀ دو متن مقدور باشد و هم استفادۀ آن بلحاظ فراگیری زبان انگلیسی برای خوانندگان علاقمند به این زبان میسر باشد.
اسامی در متن عموماً برجسته شده اند تا مشخص شوند. همۀ زیر نویسها و شناسه های خارج از متن اما در رابطه با متن، از سوی من است.

با مهر و احترام
 گیل آوایی
20 فوریه 2015 

Sunday, February 15, 2015

دو داستان از دو نویسنده: تونی موریسن و رابرت استون - ترجمه فارسی: گیل آوایی

پیشگفتار
اگر بگویم دقیق ترین خوانندۀ یک متن کسی ست که آن را ترجمه می کند، بیراه نگفته ام. به بیان دیگر، مترجم دقیق ترین خوانندۀ یک متن است و هیچ نشانی در متن از نگاه مترجم دور نمی ماند! جدای از دقت و وسواس و کلنجارِ تا مرز جان کندن با واژه و ترادفِ آنها و حساسیتهای نفسگیر برای جایگزینها و بیانهای متفاوت و..... گذار همان تعبیر و تفسیر و بیانی ست که پروفسور دیک دیویس[1]، می گوید: ترجمه نوعی عشقبازی ست و من براستی در هر ترجمه به این گفته، ابتدا شک کرده ام و میانۀ کار به آن پوزخند زده ام و در پایان کار جز یقین هیچ نبوده است!
با این اشاره بگویم که اینک دو داستان از دو نویسندۀ امریکایی یعنی تونی موریسن و رابرت استون، را می خوانید. در ترجمۀ این داستانها نیز بیشترین تلاش را کرده ام تا  آنگونه که سبک و ساخت و پرداخت داستان از سوی نویسنده متن اصلی ست در ترجمه فارسی حفظ شود بی آنکه بخاطر شیوایی یا زیبایی ترجمه فارسی، تغییری بیرون از متن اصلی به آن بدهم. مانند همۀ ترجمه های دیگرم، گاه برگردان فارسیِ  واژه یا عبارتی از متنِ اصلی جز با توضیح و بیانی جدای  از متن اصلی امکانپذیر نبوده است برای این کار در هر مورد سعی کرده ام بصورت زیر نویس در هر صفحه توضیح بدهم یا شناسه های لازم را بیاورم. تمامی اسامی را هم بصورت برجسته در متن قرار داده ام تا مشخص تر باشد. افزون بر آن، خودِ اسامی را با حروف انگلیسی در پایین هر صفحه نوشته ام تا شاید تلفظ فارسی شان راحت تر باشد.
گذشته از آوردنِ زندگینامۀ دو نویسنده که از سایتهای اینترنتی برگرفته ام، تمامی توضیحات و زیرنویسها از سوی من است. متن اصلی داستانها را نیز با متن فارسی همراه کرده ام تا هم امکان مقایسه متنها میسر باشد و هم بلحاظ یادگیری زبان انگلیسی مورد استفاده قرار گیرد.

با مهر و احترام

گیل آوایی
بهمن ماه 1393 / فوریه 2015


[1] پرفسور دیک دیویس Dick Davis دهه‌هاست ادبیات فارسی را در دانشگاه‌های تهران، نیوکاسل، سنتا باربارا کالیفرنیا و اخیرا دانشگاه ایالتی اوهایو آمریکا تدریس می‌کند. خود او ترجمه‌اش از منظومه «ویس و رامین» سروده فخرالدین اسعدگرگانی را شاید بیشتر از همه ترجمه‌هایش دوست داشته باشد، اما کار بزرگ دیک دیویس، ترجمه منظوم شاهنامه فردوسی به زبان انگلیسی است، اثری که خلال سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳ در سه جلد منتشر شد و ستایش ایران‌شناسان را به همراه داشت.( احسان عابدی/رادیوفردا ۱۳۹۲/۰۲/۲۷)

Saturday, February 07, 2015

بگذار آمریکا دوباره امریکا شود( بگذار این وطن دوباره وطن شود) گیل آوایی


شعرِ " بگذار آمریکا دوباره امریکا شود" که پیشتر زنده یاد شاملو به " بگذار این وطن دوباره وطن شود" ترجمه کرده بود، را به فارسی برگردانده ام.
این شعر را لنگستن هیوز در سال 1935 سروده است. نسخه اصلی آن در ماه جولای سال 1936 در مجله اسکوایر مگزین[1] منتشر شد. بعدها در کانزاس مگزین 1937 بازانتشار یافت و بازنگری شده در یک مجموعه شعر لینگستن هیوز بنام یک آواز نو، توسط نظم بین المللی کارگران[2] در سال 1938 منتشر شد. این شعر از رویای امریکایی سخن می گوید که هیچگاه وجود نداشت! اگر چه " رویای امریکایی" را همیشه به طنر "کابوس امریکایی"  گفته ام !
هرچه هست این شعر را دوباره به فارسی برگردانده ام امیدوارم هیچ ربطی به ترجمه زنده یاد شاملو ندهید که ما را به شاملو جان احترام وُ دلبستگی ای فراتر از این برخوردهاست.
با مهر
گیل آوایی

بگذار آمریکا دوباره امریکا شود
لنگستن هیوز[3] (1902-1967 )
بگذار امریکا دوباره امریکا شود


بگذار امریکا دوباره امریکا شود
بگذار رویایی شود که باید باشد
بگذار پیشگامی باشد در دشت
به جستجوی خانه ای که خودِ او آزاد است

( امریکا هرگز برای من آمریکا نبود)

بگذار آمریکا رویای آرزومندانی باشد که آرزویش را داشتند
بگذار آن سرزمین نیرومند بزرگ عشق باشد
جایی که هرگز نه شاهان تجاهل، نه حاکمانِ ستمگر تمهید می کنند
که هیچ انسانی توسط کسی  در بالا لِه نمی شود

( امریکا هرگز برایم چنان نبود)

آه، بگذار سرزمین من جایی باشد که آزادی
با تاج گلِ دروغین، تاج برسر نمی شود
ولی فرصت در آن واقعی و زندگی آزاد است.
برابری را در هوایش تنفس می کنیم.

( برای من نه برابری بوده است نه آزادی در این مهینِ آزاد)
بگو تو که هستی که در سیاهی زمزمه می کنی؟
و  تو که هستی که نقابت را بر ستارگان می کشی؟

من سفید پوست فقیرم، تحمیق شده وُ وادار به جدا بودن
من سیاهِ با آثار زخمهای بردگی ام
من مرد سرخپوستی ام که از سرزمینم رانده شده ام
من  آن مهاجرم سخت چسبیده به امید،  در جستجوی همان طرح احمقانه ای که سگ، سگ را می خورد، و توانمند ناتوان را لِه می کند.
من همان مرد جوانی ام سرشار از نیرو وُ امید،  ژولیده در همان زنجیرِ  باستانی بی انتهای سود، قدرت، زیاده خواهی و تصرفِ زمین!
قاپیدنِ طلا! چنگ انداختن به شیوه های ارضاء نیاز!
به کار کشیدن انسانها و بالا کشیدن مزدهاشان!
تصاحب همه چیز برای طمع فردی یک نفر!

من کشاورزم، بسته  به زمین
من کارگرم بسته به ماشین
من سیاهم، خدمتکار همۀ شما
من مردُمم، فروتن، گرسنه،
یعنی که هنوز گرسنه ام همین امروز، علیرغم آن رویا- یم -
تا امروز سرکوب شده، - آه پیشگامان!
من، آن انسانم که هیچگاه پیش نیافتادم
فقیرترین کارگری که سالها مبادله شد
هنوز منم کسی که رویای بنیادی مان را دارد
در دنیای کهنه ، در حالیکه هنوز یک خدمتکار شاهانم
کسی که رویایش را  در سر می پروراند چنان نیرومند، چنان دلیرانه، چنان حقیقی
که حتی هنوز نشانه های توانمند تحقق آن
در هر آجر و سنگ، در هر چرخشی می بیند که امریکا را سرزمینی ساخت که شده است.
آه، من همان انسانی هستم که دریاهای دور را در جستجوی جایی که وطنم شود، در نوردیده ام.
برای من که هستم، همانی که ساحل تاریک ایرلند، دشتهای لهستان و چمنزارهای انگلستان را ترک کرد
و از شنزارهای افریقای سیاه کنده شدم، آمدم میهن آزادی را بسازم.

آزادی؟
چه کسی گفت آزادی؟ من که نگفتم؟
یقینا من نگفتم؟ میلیونها جایگزین امروز هم؟
میلیونهایی که وقتی اعتصاب کردیم ما را به گلوله بستند؟
میلیونهایی که هیچ چیز برای مزدمان ندارند؟
برای همۀ رویاهایی که در سر پروانده ایم
و همۀ آوازهایی که خوانده ایم
و همه امیدهایی که نگه داشته ایم
و همۀ پرچمهایی که افراشته ایم.
میلیونهایی که هیچ چیز برای پرداختن به ما ندارند
بجز رویایی که امروز تقریباً مرده است.

آه بگذار آمریکا دوباره آمریکا شود
سرزمینی شود که هرگز نبوده است هنوز
و هنوز باید سرزمینی شود که در آن هر انسانی آزاد است.
سرزمینی که از آنِ من است- سرزمین انسان تهیدست، سرزمین سرخپوست، سرزمین سیاه.  من که آمریکا را ساختم.
کسی که عرق تن و خونش، کسی ایمان و دردش
کسی که دستانش پینه بست، کسی که در باران شخم زد؛
باید رویای نیرومندمان را دوباره بیاورد.

حتمن، مرا با هر اسم زشتی که می خواهی صدا کن-
فولاد آزادی زنگ نمی زند.
سرزمینمان، آمریکا، را باید از آنانی که همچون زالو در زندگی مردم زیسته اند، بازپس بگیریم.
آه، آری
آشکارا می گویم
آمریکا هرگز برای من آمریکا نبود
و با این حال به این میثاق سوگند می خورم
آمریکا خواهد بود!
ما مردم باید از درد و رنج و ویرانی و مرگ
از تجاوز و گسست پیوندها و سکوت و دروغها
آزاد کنیم
سرزمین مان، معادن مان، گیاهانمان، رودخانه هامان، کوهستانها و دشتهای بیکران را
همه، همه را بر این ایالتهای سبز سبز بکشیم
و  آمریکا را دوباره بسازیم.



Let America Be America Again
Langston Hughes, 1902 - 1967

Let America be America again.
Let it be the dream it used to be.
Let it be the pioneer on the plain
Seeking a home where he himself is free.

(America never was America to me.)

Let America be the dream the dreamers dreamed—
Let it be that great strong land of love
Where never kings connive nor tyrants scheme
That any man be crushed by one above.

(It never was America to me.)

O, let my land be a land where Liberty
Is crowned with no false patriotic wreath,
But opportunity is real, and life is free,
Equality is in the air we breathe.

(There’s never been equality for me,
Nor freedom in this “homeland of the free.”)

Say, who are you that mumbles in the dark?
And who are you that draws your veil across the stars?

I am the poor white, fooled and pushed apart,
I am the Negro bearing slavery’s scars.
I am the red man driven from the land,
I am the immigrant clutching the hope I seek—
And finding only the same old stupid plan
Of dog eat dog, of mighty crush the weak.

I am the young man, full of strength and hope,
Tangled in that ancient endless chain
Of profit, power, gain, of grab the land!
Of grab the gold! Of grab the ways of satisfying need!
Of work the men! Of take the pay!
Of owning everything for one’s own greed!

I am the farmer, bondsman to the soil.
I am the worker sold to the machine.
I am the Negro, servant to you all.
I am the people, humble, hungry, mean—
Hungry yet today despite the dream.
Beaten yet today—O, Pioneers!
I am the man who never got ahead,
The poorest worker bartered through the years.

Yet I’m the one who dreamt our basic dream
In the Old World while still a serf of kings,
Who dreamt a dream so strong, so brave, so true,
That even yet its mighty daring sings
In every brick and stone, in every turned
That’s made America the land it has become.
O, I’m the man who sailed those early seas
In search of what I meant to be my home—
For I’m the one who left dark Ireland’s shore,
And Poland’s plain, and England’s grassy lea,
And torn from Black Africa’s strand I came
To build a “homeland of the free.”

The free?

Who said the free?  Not me?
Surely not me?  The millions on relief today?
The millions shot down when we strike?
The millions who have nothing for our pay?
For all the dreams we’ve dreamed
And all the songs we’ve sung
And all the hopes we’ve held
And all the flags we’ve hung,
The millions who have nothing for our pay—
Except the dream that’s almost dead today.

O, let America be America again—
The land that never has been yet—
And yet must be—the land where every man is free.
The land that’s mine—the poor man’s, Indian’s, Negro’s, ME—
Who made America,
Whose sweat and blood, whose faith and pain,
Whose hand at the foundry, whose plow in the rain,
Must bring back our mighty dream again.

Sure, call me any ugly name you choose—
The steel of freedom does not stain.
From those who live like leeches on the people’s lives,
We must take back our land again,
America!

O, yes,
I say it plain,
America never was America to me,
And yet I swear this oath—
America will be!

Out of the rack and ruin of our gangster death,
The rape and rot of graft, and stealth, and lies,
We, the people, must redeem
The land, the mines, the plants, the rivers.
The mountains and the endless plain—
All, all the stretch of these great green states—
And make America again!




[1]  Esquire Magazine
[2]  International Workers Order
[3] James Mercer Langston Hughesجیمز مرسر لنگستن هیوز( 1فوریه 1902- 22 مه 1967) شاعر، نویسنده، تلاشگر اجتماعی آمریکایی ست. یکی از نوآوران شعرهای معروف به شعرهای جاز است.