Wednesday, December 28, 2011

واگویه شبانه - گیل آوایی


بیست و هشتم دسامبر2011
.
بر بال باد
دیوانه وار
با یک کرانه هوار
می گذرم

مستِ لمیده تاب می دهد
موج موج اینهمه با من
گامهای خیس
دلباخته آب می برد

پرنده، حریص
پرنده، رقص
پرنده، هراسان
بوسه کاران ساحل صبور ند
رقص دل انگیزی ست،
موج وُ پرنده وُ گامهای پریشان من

یاد را از کدام پیوند بچینم
که خاک تا بی نهایت نگاه من نقش می زند
ورقهای کدام نوشته وا نهم
که هر کلام سنفونی پر آشوبی می گیراند
سیلاب واره ای گریزان
عاصی
چونان نتی وسوسه گر
سوسو زنان، سوزِ سازِ دلشدنم می پراکند
آه که یاغی شده دلم
تاخت بی دلبخواهی ست خیال رمیده
ریشه بی ریشه جان می کند هنوز
بیگانگی ی اینهمه آشنا بزور
ناگزیر
چونان پیاله ی ساقی باخته
دستی اگر
لبی اگر
دهانی اگر
نوش بادانی آواز دهد

چه حرصِ حریصانه ایست لج
بودن نبودن
وسوسه بکاری به آهی که هر ایینه نفس نفس ترا می باوراند
زیباترینها را به مقایسه بنشینی
آه وطن
چنگ کدام اهریمن است
روح مرا می خراشد
این چنین که دور از تو مهربانی ترا می پایم
آشوب غریبی ست دمانِ باخته یار،
سربدارانِ یک جنگل بیتابی
چه کنمهای کمرشکن، دمار در می آورد
دل به دل شدنِ یارانِ آفتاب به هوارِ جنگلی، وام
اگر می شد آتشی
که می گذشتیم باز
اینکی که بایدش
به هزار دهان فریاد می شود


Monday, December 26, 2011

دیروز وقتی جوان بودم، خواننده: شرلی بِسی - برگردان فارسی: گیل آوایی


دیروز وقتی جوان بودم
خواننده: شرلی بسی



دیروز وقتی جوان بودم
زندگی
همچون باران بر زبان من شیرین بود
بازی می دادم زندگی را
به گونه ای که نسیم شعله شمع را
اگرچه بازیِ ابلهانه ای بود
هزار خیال می دیدیم
طرح هزار چیزِ با شکوه
همیشه اندوه و حسرت را بر ماسه های نرم و روان ساختم
با شب زندگی کردم
و  از روشنای روز دوری جستم
و فقط اکنون است که می بینم سالهای رفته چگونه گذشتند
دیروز وقتی جوان بودم
آن همه آواز در انتظارم بودند که بخوانم
آن همه لذتهای سرکش، منتظرم
و آن همه درد
که نگاهم از دیدنشان سر باز می زد

چنان تند رفتم که زمان وُ جوانی سرانجام طی شد
هرگز نماندم کمی فکر کنم که زندگی چیست
و هر گفتگویی که می توانم  اکنون بیاد آورم
تمامش به من ربط داشت نه هیچ چیز دیگر
دیروز ماه آبی بود
و هر روزِ سرخوشانه چیز تازه ای برایم داشت
که انجام دهم
سالهای سحرانگیزِ عمرم را چه پوچ گذراندم
چنانکه پوچی و تهی بودنِ در پی اش را ندانستم
بازیِ عشق را با خودخواهی و تکبر بازی کردم
و هر شعله ای که برافروختم به سرعت خاموش شد
دوستیهایی که کردم
همه محو شدند
و تنها من
بروی صحنه ماندم
تا نمایش را به آخر برم
این همه آوازدر منند که خوانده نخواهند شد
طعمِ تلخِ اشکها را بر زبانم حس می کنم
زمانِ تاوان دادنم رسیده است
برای دیروز.....
وقتی که جوان بودم

Yesterday when I was Young
By: Shirly Bassey


Yesterday when I was young
The taste of life was sweet as rain upon my tongue
I teased at life as if it were a foolish game
The way the evening breeze may tease the candle flame
A thousand dreams I dreamed
... The splendid things I planned
I always built alas on weak and shifting sand
I lived by night and shunned the naked light of day
And only now I see how the years ran away
Yesterday when I was young
So many lovely songs were waiting to be sung
So many wayward pleasures lay in store for me
And so much pain my dazzled eyes refused to see

I ran so fast that time and youth at last ran out
I never stopped to think what life was all about
And every conversation I can now recall
Concerned itself with me and nothing else at all
Yesterday the moon was blue
And every crazy day brought something new to do
I used my magic age as if it were a wand
That never saw the waste and emptiness beyond
The game of love I played with arrogance and pride
And every flame I lit too quickly quickly died
The friends I made all seemed somehow drift away
And only I am left on stage to end the play
There are so many songs in me that won't be sung
I feel the bitter taste of tears upon my tongue
The time has come for me to pay
For yesterday....
when I was young.....

برگرفته از
/www.mp3lyrics.org/s/shirley-bassey/yesterday-when-i-was-youn









Friday, December 23, 2011

قطار گریزان، آواز انگلیسی از گروه سول آسایلوم - برگردان به فارسی: گیل آوایی


قطار گریزان
نویسنده: دیوید پیرنر PIRNER, DAVID
این آواز را گروه سول آسایلوم Soul Asylum( روح پناهجو) اجرا کرده است

بیادت می آورم میانه ی شب
چونان شبتابی بی نور
تو بودی آنجا به سان روشنایی آرام مشعلی
کلیدی بودم من که بازگشتی می توانستم
چنان خسته که نتوانستم حتی به خواب روم
رازهایی چنان که نتوانستم نگه دارم
بخود قول دادم که گریه نکنم
قول دیگری که نتوانستم بر آن بمانم

بنظر می اید که اینک هیچ کس نمی تواند کمکم کند
بیش از حد گرفتار آمده ام
راه گریزی نیست
این بار خود را براستی به بیراهه برده ام
"همخوانان"
قطار گریزان به عقب باز نمی گردد
راهی اشتباه در یک راهی یک سویه
بنظر می اید که جایی می رسم
جایی که نه اینجا و نه آنجایم
آیا می توانی بیادم بیاندازی چگونه لبخند زنم
چنان کن که انگار هر چیزی بنظر لختی می ارزد
چگونه روی زمین وامانده شده ام
راز زندگی چنان پژمرده محو بنظر می آید

جایی می توانم بروم که هیچ کس نمی تواند
می دانم چیزی که هیچ کس نمی داند
با یک بلیط برای قطاری گریزان

همه چیز بریده و خشک است
روز و شب، زمین و اسمان
به هر روی من آن را باور ندارم
"همخوانان"
بلیط قطاری گریزان را خریده ام
مثل مرد دیوانه ای که در باران می خندد
کمی نامحسوس، کمی مجنون
فقط ساده تر از آنکه بتواند با درد کنار آید
قطار گریزان به عقب باز نمی گردد
قطار گریزان رد پایی بر جا نمی نهد
قطار گریزان در رگهای من می سوزد
گریزان اما همیشه یکنواخت/یکسان بنظر می آید



Writer: PIRNER, DAVID

Call you up in the middle of the night
Like a firefly without a light
You were there like a slow torch burning
I was a key that could use a little turning

So tired that I couldn't even sleep
So many secrets I couldn't keep
Promised myself I wouldn't weep
One more promise I couldn't keep

It seems no one can help me now
I'm in too deep
There's no way out
This time I have really led myself astray
CHORUS
Runaway train never going back
Wrong way on a one way track
Seems like I should be getting somewhere
Somehow I'm neither here nor there

Can you help me remember how to smile
Make it somehow all seem worthwhile
How on earth did I get so jaded
Life's mystery seems so faded
I can go where no one else can go
I know what no one else knows
Here I am just drownin' in the rain
With a ticket for a runaway train

Everything is cut and dry
Day and night, earth and sky
Somehow I just don't believe it

CHORUS
Bought a ticket for a runaway train
Like a madman laughin' at the rain
Little out of touch, little insane
Just easier than dealing with the pain

Runaway train never comin' back
Runaway train tearin' up the track
Runaway train burnin' in my veins
Runaway but it always seems the same


متن آواز از پیوند زیر برگرفته شده و ویدئوی این آواز را هم می توانید با نشانی در پی آمده ببینید
www.lyrics007.com/Soul%20Asylum%20Lyrics/Runaway%20Train%20Lyrics.html
www.youtube.com/watch?v=OzzKBxlIiEQ&feature=share