Thursday, February 02, 2012

لذت نوشتن از ویسلاوا شیمبورسکا، برگردان فارسی: گیل آوایی


لذت نوشتن
ویسلاوا شیمبورسکا
از سرگرمی را پایانی نیست 1967
برگردان انگلیسی: اس.بارانچاک، سی. کاوانا
برگردان فارسی: گیل آوایی

چرا این گوزنِ(گوزن ماده-م) نوشتن، دوان در میان جنگل این نوشته هاست؟
برای نوشیدن آبنوشته از چشمه ای که
سطح آن تصویری از پوزه نرمش می گیرد؟
چرا سرش را بلند می کند، چیزی می شنود؟
بلند برروی چهار پای نازکش  که از حقیقت وام گرفته،
گوشهایش را زیر نک انگشتانم تیز می کند.
سکوت – این واژه نیز بر روی صفحه خش خش می کند
و قسمتهای شاخهایش
که از واژه "جنگل" جوانه زده اند.
درازکشیده منتظر، آماده برای چنگ زدن به صفحه نانوشته(سفید)،
حروفِ تا نه خوبند
رهاسازِ بندها، چنان تابع
هرگز او را برای گریز وا نمی گذارند.

هر قطره از مرکب در  برگیرنده روشنی  
از شکارچیان است، تجهیز شده با چشمهای دچار دوبینی( دو دید-م)، در پشت نگاهشان
آماده برای سرریز ازدحام در هر لحظه
فراخوانی گوزن ماده و به آرامی سلاحشان هدف می گیرند

فراموش می کنند که چه چیزی اینجا زندگی نیست.
قوانینی دیگر سیاه بر سفید، دست می دهد.
درخشش نسبی یک چشم،  تا آنکه بگویم، طول می کشد
و خواهم گفت اگر بخواهم، قسمت شده در ابدیتهای ناچیز
پر از گلوله ها در میانه ستیز متوقف می شوند
هیچ چیز روی نمی دهد مگر اینکه من بگویم که روی دهد.
بدون تایید من، حتی یک برگ نمی افتد
برگی از علف خم بر نمی دارد زیر آن سم کوچک پر از ایستایی.

از آن پس آیا دنیایی هست
جاییکه من بر سرنوشت آن قاطعانه فرمان می دهم؟
 زمانی آیا من به زنجیره نشانها متصل می شوم؟
وجودی که در من بی نهایت پیوند می شوند؟

لذت نوشتن
نیروی حفظ کردن
انتقام یک دست فناپذیر.


The Joy of Writing
By Wislawa Szymborska
From "No End of Fun", 1967
Translated by S. Baranczak & C. Cavanagh

Why does this written doe bound through these written woods?
For a drink of written water from a spring
whose surface will xerox her soft muzzle?
Why does she lift her head; does she hear something?
Perched on four slim legs borrowed from the truth,
she pricks up her ears beneath my fingertips.
Silence - this word also rustles across the page
and parts the boughs
that have sprouted from the word "woods."

Lying in wait, set to pounce on the blank page,
are letters up to no good,
clutches of clauses so subordinate
they'll never let her get away.

Each drop of ink contains a fair supply
of hunters, equipped with squinting eyes behind their sights,
prepared to swarm the sloping pen at any moment,
surround the doe, and slowly aim their guns.

They forget that what's here isn't life.
Other laws, black on white, obtain.
The twinkling of an eye will take as long as I say,
and will, if I wish, divide into tiny eternities,
full of bullets stopped in mid-flight.
Not a thing will ever happen unless I say so.
Without my blessing, not a leaf will fall,
not a blade of grass will bend beneath that little hoof's full stop.

Is there then a world
where I rule absolutely on fate?
A time I bind with chains of signs?
An existence become endless at my bidding?

The joy of writing.
The power of preserving.
Revenge of a mortal hand.

No comments: