Sunday, September 11, 2011

شعری از جیمز بلانت - برگردان: گیل آوایی


11 سپتامبر2011


بدرود معشوق من
آیا مایوس ات کردم یا تنهایت گذاشتم؟
آیا باید خود را گناهکار بدانم یا به روی در هم کشیدن ِقضات وا گذارم؟
زیرا من پایانمان را وقتی آغازیده بود دیدم
آری کورکورانه بودنت را دیدم و می دانستم که برده ام
از این رو من آنچه که سهمم بود با حق جاودانگی برگرفتم
روح ات را از دل شب بیرون کشیدم
ممکن است که به پایان رسیده باشد اما همچنان نمی ماند
من اینجایم برای تو اگر لختی بیاندیشی
از تو بود که دلم هیچ را ندید
زندگی ام را دگرگون کردی و همه ی آماج مرا هم
و عشق کور است و آن را میدانستم وقتی
قلب من بدست تو کور شد
لبانت را بوسیده ام و دستانت را در دستانم گرفتم
رویاهایت را با تو قسمت کردم و بستر ترا هم
خوب می شناسمت، عطر تن ات را می شناسم
به تو عادت کرده ام

2
بدرود معشوق من
بدرود دوست من
تو یگانه ی من بوده ای
تو فقط برای من بوده ای
 من رویا پرورم و وقتی از رویای خویش بیرون می آیم
روح مرا نمی توانی بشکنی.. آنها رویاهای من اند، مرا بیاد آر
بیادمان آر و همه آنچه که می خواستیم باشیم
گریه ات را دیده ام، لبخندت را دیده ام
خوابیدنت را لختی نگریسته ام  
پدر فرزند تو می شدم
عمری با تو سر می کردم
نگرانی هایت را می دانم و تو نگرانی ها ی مرا
ما تردیدهای خودمان را داشته ایم اما اکنون از آن به در آمده ایم
و من دوستت دارم، سوگند می خورم که حقیقت است
بی تو نمی توانم زندگی کنم
2
بدرود معشوق من
بدرود دوست من
تو یگانه ی من بوده ای
تو تنها کسی بوده ای که برای من بودی
و من هنوز دستانت را در دستان خود دارم
در دستان خود وقتی که در خوابم
و روزی روحم را عریان می کنم
وقتی که در پیش پای تو زانو می زنم
بدرود معشوق من
بدرود دوست من
تو یگانه ی من بوده ای
تو تنها کسی بوده ای که برای من بودی
من چنان تهی شده ام عزیز من، تهی شده ام
من چنان چنان چنان تهی شده ام

JAMES BLUNT LYRICS
"Goodbye My Lover"

Did I disappoint you or let you down?
Should I be feeling guilty or let the judges frown?
'Cause I saw the end before we'd begun,
Yes I saw you were blinded and I knew I had won.
So I took what's mine by eternal right.
Took your soul out into the night.
It may be over but it won't stop there,
I am here for you if you'd only care.
You touched my heart you touched my soul.
You changed my life and all my goals.
And love is blind and that I knew when,
My heart was blinded by you.
I've kissed your lips and held your hand.
Shared your dreams and shared your bed.
I know you well, I know your smell.
I've been addicted to you.

[x2]
Goodbye my lover.
Goodbye my friend.
You have been the one.
You have been the one for me.

I am a dreamer and when I wake,
You can't break my spirit - it's my dreams you take.
And as you move on, remember me,
Remember us and all we used to be
I've seen you cry, I've seen you smile.
I've watched you sleeping for a while.
I'd be the father of your child.
I'd spend a lifetime with you.
I know your fears and you know mine.
We've had our doubts but now we're fine,
And I love you, I swear that's true.
I cannot live without you.

[x2]
Goodbye my lover.
Goodbye my friend.
You have been the one.
You have been the one for me.

And I still hold your hand in mine.
In mine when I'm asleep.
And I will bare my soul in time,
When I'm kneeling at your feet.
Goodbye my lover.
Goodbye my friend.
You have been the one.
You have been the one for me.


I'm so hollow, baby, I'm so hollow.
I'm so, I'm so, I'm so hollow.
I'm so hollow, baby, I'm so hollow.
I'm so, I'm so, I'm so hollow.
متن انگلیسی این آواز از پیوند زیر برگرفته شده است
http://www.azlyrics.com/lyrics/jamesblunt/goodbyemylover.html

Friday, September 09, 2011

It is a sad world amigo- GilAvaei

    
It is a sad world amigo
 GilAvaei       
27 July 2011
.
It is a sad world amigo
When rifle instead of bread
And bomb instead of book

When bloody diamond on the neck of Queen Victoria waving
London applause
Antwerp heat up market
A' dam gaming dollar with NY
Shanghais reds billions
Tokyo
Delhi
Rio
Otava
are being hands under any conspiracy
 Hypocrite diplomat
Endorsing hypocrisy diplomacy of the world
Blacks wholesome drink long-live Mandela to its last drop
Beyond One century of apartheid
Business is as usual in Soweto

Ah what else to expect
 Allah (God)
Invasion runs
Hand to hand the hypocrites, populists
 The feast of folks who are for plundering
Kabul
Peshawar
Mogadishu
Khartoum
Oh
Famine and war
Suicide killing
This is the storm harvesting of those planted wind

The world of hypocrisy
Pretend guarding human dignity
Human rights

روزگار غم انگیزیست همراه
گیل آوایی
بیست و هفت جولای 2011
.
روزگار غم انگیزیست همراه
وقتی بجای نان، تفنگ
بجای کتاب
بمب!

وقتی الماس ِخون به گردن ویکتوریا تاب می خورد
لندن هورا می کشد
آنتورپ بازار گرمی
آمستردام نرد دلار می بازد نیویورک را
شانگهای میلیارد میلیارد سرخ می کند
توکیو
دهلی
ریو
اوتاوا
دستها ی کاسه زیر نیم کاسه  می شوند

هیپوکریت دیلمات
دیپلماسی ریاکارانه
به دمکراسی ِ جهان آب می دهد

یک قرن آپارتاید
زنده باد ماندلا سر می کشد لا جرعه!
سیاه هنوز در به همان پاشنه می چرخاند سو وِتو


آه
دیگر چه انتظار
الله
تاخت می زند
ریاکار
یکه  تازی

مشتهای گرده به تاراج
کابل
پیشاور
مگادیشو
خارطوم
وای
قحطی وُ جنگ
کشتن به انتحار
این است طوفان درو کردن
آنان که باد می کارند

جهان ریاکار
به ریاکاری
کرامت انسان می پاید
حقوق انسانی

Thursday, September 08, 2011

برگردان دو آواز هلندی به فارسی - گیل آوایی


8سپتامبر2011

3 ی.اس
3JSدر زبان هلندی j" ی" تلفظ می شود
بگذار برقصد     

بگذار برقصد
چیزی نگو
یک لحظه هیچ نگو
مگر که بخواهی اعتراف کنی
برایش بی معنا هستم.هیچم
نگاهش کن
پاها  و موهای بلندش
چگونه می شود که باز بگویی چه احساس می کنی
منظورت چیست
آیا میتوانم گفت و من خوبم؟
عرق می کند، همه ی مستان خمار با او سر می کشند
پیاله به پیاله، دُور به دُور
وقتی می رقصد بی مانند است
به زندگی ریتمی دوباره می دهد
صدای دست زدنهایش   به شرایطی که هست دارد
هر بار دوباره
زیرا یک هلندی بوده است
او می تواند دنیا را به رقص کشاند

بگذار برقصند

فاصله ها در خود برای خود بر می دارم(فاصله ها را در سر پر می کنم)
سپس با امیدهای بی حرف سر می کنم
و بسوی دیگری برای تو گام بر می دارم
آی دیگرگونه زن
حالا اطمینانهای من کجایند
جوان جوانها و مرد پیر که دست در دست
درک مرا تنظیم می کنند
آنها پاهایم را در دُورهای رقص می جنبانند
در دایره و در دُور
او بی مانند است زیرا می رقصد
و به زندگی موزونی ای دوباره می بخشد
دست به هم می زند، او فضای تازه ای می دهد به جشن
دوباره و دوباره
زیرا از پیش یک هلندی است
او می تواند همه ی دنیا را به رقص بکشاند
بگذار برقصد


3js:Laat ze dansen

Zeg maar niks, heel even niks
Of wil je een bekentenis
Ik ben niet van betekenis voor haar
Kijk maar eens daar
Die benen en dat lange haar
Hoe moet je dan nog zeggen wat je voetl
Wat je bedoelt
Kan ik dat en ben ik cool?
Ze zweeft , alle kroegen gaat ze rond
(in het rond)en in het rond
Zij is zo bijzonder want ze danst
en geeft het ritme van het leven weer
Klapt in haar handen, zij bepaalt de sfeer
Telkens weer
Want al is zij een Nederlandse
Ze kan de wereld laten dansen

Laat ze dansen

Ik vul de kloven in m'n hoofd
Dan sta ik op met stille hoop
en loop naar de overkant voor jou
Zeldzame vrouw
Waar is m'n vertrouwen nou
De jonge jongen en de ouwe man
die hand in hand
regeren over m'n verstand
Ze zwaaien m'n benen in het rond
(in het rond) en in het rond
Zij is zo bijzonder want ze danst
en geeft het ritme van het leven weer
Klapt in haar handen, zij bepaalt de sfeer
Telkens weer
Want al is zij een Nederlandse
Ze kan de wereld laten dansen

Laat ze dansen
تو هرگز تنها نمی جنگی

می دانی عزیزم

ما گاهی یک کم سیاه می بینیم( ما گاهی مایوسانه می نگریم)
گاه مانند دنیایی که پیش می گیری
سرد و عامیانه
و تو مقاومت می کنی
زیرا زمین ترا پیش می برد
اما خود خورشید را برای بهتر شدن نهان می کند
تو هرگز تنها نمی جنگی
زیرا تو قرنها زمان در اختیار داری
تصوری از سوی تو ، او و تو، می دانید که برایتان همواره خواهم بود
اگر به من قول دهی که همچنان باورم خواهی داشت
که آدمی هر چه کند نتیجه اش را می گیرد
در بزرگترین نگرانی ات، امید نهفته است
که هر کس عاشق است زنده می ماند
سکوت و دوست داشتن
نگرانی چون او صرفن نمی خواهد
جایی برو که باد بالهای ترا می یابد، اندوه ترا می برد
و تو می پرسی پس چه کسی به زمین می رسد
به خورشید نگاه کن، به ریشه، آنها به نظر می رسند
تو هرگز تنها نبودی

زیرا زمان در اختیاری داری، قرنها زمان
تجسمی از سوی تو
و می دانی من برای تو همیشه هستم( برای یاری تو هر وقت که نیازت باشد؛ همیشه هستم)
  اگر به من قول دهی، که به من همچنان باور خواهی داشت
که آدمی چیزی به دست می آورد که می دهد( هر کس هرچه بکارد همان درو می کند)
در بزرگترین نگرانی ات، امید نهفته است
که هر کس عاشق است زنده می ماند
که هرکس عاشق است زنده می ماند

3js: Je vecht nooit alleen

Weet je schat,
we zien het soms een beetje zwart
Soms lijkt de wereld om je heen,
koud en gemeen
En je strijdt,
omdat de aarde lijdt
Maar zelfs als de zon voorgoed verdween.
Je vecht nooit alleen

Want je hebt de tijd de eeuwigheid
De verbeelding aan je zij
En je weet daar zal ik altijd zijn
Als je mij belooft, dat je blijft geloven
Dat een mens krijgt wat hij geeft
In je grootste zorg, zit de hoop verborgen
Dat wie lief heeft overleeft

Stil maar lief,
je piekert want het wil maar niet
Ga waar de wind je vleugels vindt, ontstijgt je verdriet
En je vraagt wie dan de aarde draagt
Kijk naar de zon, de bron, ze scheen
Je was nooit alleen

Want je hebt de tijd, de eeuwigheid
De verbeelding aan je zij
En je weet daar zal ik altijd zijn
Als je mij belooft, dat je blijft geloven
Dat een mens krijgt wat hij geeft
In je grootste zorg, zit de hoop verborgen
Dat wie lief heeft overleeft

In je grootste zorg, zit de hoop verborgen
Dat wie lief heeft overleeft
Dat wie lief heeft overleeft



 ........

گروه سه جی اس3js:
دولِس خوانند و کواکمن و دِ ویت گیتاریست می باشند.
سه جی اس یک گروه موسیقی از شهر فولندام هلند است که کوتاه شده ای از یان دولِس، یاپ کواکمن و یاپ دِ ویت می باشد. این گروه در تمام کشور هلند شناخته شده است و پس از موفقیت با آلبوم مردمان آب در سال 2007 بوسیله دوستانشان یان اسمیت و نیک و سیمون، در سال 2011 بصورت گروه سه نفره در مسابقه مقدماتی جشنواره آواز یورو ویژن، با آواز تو هرگز تنها نمی جنگی، شرکت کردند.


گیل آوایی: کلیه اطلاعات از متن آواز تا آگاهی های مربوط به گروه سه جی اس از سایتهای هلندی اینترنت برگرفته شده است.

Monday, September 05, 2011

چه بیتابم دور ِ دور - گیل آوایی



4سپتامبر2011


طراوت همه ی دشت
در تبسم نگاه تو
وقتی نسیم ِ دلبری ات
می گذرد از هزار پیچ و تاب دلتنگی های من

شب را باد می دهم
پیاله هنوز سر سازگاری اش است
همه چیز از سایه روشن خیال تو می گذرد
خواب خرامان رویاهای سبز توست

تو نیستی وُ هستی به هزار کرشمه
که دل می گیرد
گاهان خواستن ِعطش وار ِ من
در سترون حسرتانه ی یک دنیا تاسیانگی

دوری ِغم انگیزیست غم انگیز
وای اگر یاد تو نبود
زبان کدام همزبانی می توانست بگیراند
گُر گرفتن ِ جان ِ بلب رسیده ام

می دانی
فریاد بغض می کند در گلوی من
دلگیرانه تاب می دهم یاد ترا
ستاره ای که از تو گفته بودمش
پشت ابر سیاهی نشست و رفت
هنوز دل به سکوت و انتظار داده ام
بیایی در سوسو زدنهای تیره شبی مست
که یاد تو بیداد می کند

دلم چقدر بی تابانه سینه می درد
تنهایی
اگر می شد
به هوای دیگری کوچ می کرد
آه نفس می کشیدم یک دم
هوار یک جنگل با من است

سکوت
سر گریزش نیست
از سر همه آوازهایی که در من جوانه می زنند
مشت می گیرانم خموشی اینهمه نگاه مات
در گستره ی موج بی قرار
توفانی در راه است گویی

من که هنوز بر نکشیدم پرده از خیال
طرح هزار وسوسه می برد مرا
اگر دست بگشایی گشاده دست بی دریغ
دل به دلم نیست
یاد و نگاه تو

چه غوغاییست این پا آن پا کردن
که دلبری ات تاب می برد
من بیتاب را
که به نگاه تو هنوز
راز می گشایم مشت

همه چیز از سایه روشن خیال تو ساز می شود
شب و سکوت و خیال
به نگاه تو پیوند داده ام
دوری
به قطره های اشک
چه بیتابم دور ِ دور