بچرخ تا بچرخیم
گیل آوایی
چه روزگاریست
چه دیاریست
چه خاکیست
کدام وحشت گذرش بود
که آب و آتش و خاک
کابوس می برد فصل به فصل
نسل به نسل
گورها
انبوه آرزوهای شکفتن
دارهای قهر الهی
به انتقام کور ِ کدام بی گناهی
چارپایه می جنبانند
جانهای شیفته ی بودن
دریغا و دردا
به مرگ ِ لعنت آبادهای شرع مشوش
پریشانی ِ الله بود قحطی انسان
برای بودن
چه کسی می خواند
آوازهای تشنه به یک لبخند
در سترون بیداد
که خشم رسولانه ی وحی می جنبانند
چه سرنوشتی!
از کجا!؟
سیاووشان سرزمین من
بی گناهی محض را
هماره گذر از آتش بود
تا گواه سرزمینم
خاورانها به میراث
راستی از چه به تماشا
تقوای پلیدی نعره کشیدند رسولان
که از فراز سینای(1)
تا حِرا(2)
جدل از برای کدام انتقام هنوز
یادواره های ماتم است اندوه شمردن
تا انسان
انسان بودن ِخویش ببازد
قافله ها چگونه گذشتند
از گذرهای همان خاک
از نشان ِ همان آسمان ِ بی دریغ
ستاره باران
راه بجایی نبرد رفتن و رفتن
گویی باتلاقی از وعده های دروغین
تا جهان باقیست فرو شدن
درمنجلاب الهی
که فقر پوست می اندازد
از یک قافله تا قافله ای دیگر
قافله سالاران ِیک تاریخ
کاروان بی چاووش
انسان باخته
آیه های آسمانی وحی می برند
رسوایی رسولانه را
هیچکس کابوس اینهمه ویرانگی ِ انسان نستود
که راهیان نورِ دروغین
به مناره و ناقوس
عربده کشیدند
هرجای این جهان
داغ می کارند
دلهای در عطش راستی زیستن
نه
نه
بگذار هر کجای جهان
تنگ خویش وا کند
به صلیب و الله و هر جهنمی که باشد
درد من
گلهای پرپر شده ی خاک من است
نسلهای دریغ از شکفتن
دلم خونبارش اوینهای اندوه ست
خاورانهای داغ
مرگلاخان دار و چارپایه
میدان از چه تهی بدارم
بگذار ببارد جهمنم الله!
گشت و واگشت
گرد این پاشنه!؟
هرگز!
پس
بچرخ
تا بچرخیم
1- سینا، نام کوهیست که ده فرمان به موسی نازل شد
2- حرا، نام کوهیست که وحی الله بر او نازل شد
No comments:
Post a Comment