Tuesday, January 25, 2011

این حکومت از عنترهایی تشکیل شده که لوطی شان صاحب زمان است! - گیل آوایی

این حکومت از عنترهایی تشکیل شده که لوطی شان صاحب زمان است!


با حکومت اسلامی به هیچ یک از خواسته های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود نخواهیم رسید. سه دهه از حکومت اسلامی با سلام و صلوات و باور کردن چهره های از درون همین حکومت تلاش کرده و می کنیم و هر بار به خاک و خون کشیده شده و می شویم اما به یک از هزار خواسته ی به حق انسانی خود نرسیده ایم.
همه ی نیروها از هر لایه با هر تفکر و باور تا کنونی به اشکال مختلف از شعار مسلح شدن پاسداران به سلاحهای سنگین گرفته تا دلخوش کردنهای جناح بندی در این حکومت و هراساندن حکومت اسلامی با جنگهای خیابانی و ترورهای سراسری مزدوران حکومت اسلامی با درونمایه عقب راندن حکومت اسلامی و بالاخره دل خوش داشتن به ریاکاران برآمده از حکومت اسلامی و تداوم حکومت نکبتبار اسلامی تا کنون، همه و همه را به این نتیجه رسانده است یا باید رسانده باشد که از درون این حکومت راهی به رهایی نیست و تا در بر همین پاشنه بچرخد، جنایتکاران رنگ عوض کرده اما با همان راندمان غارت و کشتار و جنایت و فقر و اعتیاد و فحشا و بی خانمانی، حکومت اسلامی را دوام بخشیده و خواهند بخشید.
ایجاد بحرانهای مصنوعی و هدایت شده از سوی همین حکومت چه در پیشبرد سیاستهای داخلی و گریز از مشکلات و مسئولیتهای خود در مقابل مردم و چه در سیاستهای خارجی در دور ماندن از ضربه های مستقیم کشورهایی که بنوعی با این حکومت سرشاخ شده اند، تاکتیک هماره حکومت اسلامی بوده است. در برون مرز از نیروهای بغایت ارتجاعی همچون خود حکومت اسلامی با تطمیع و رشوه به ایجاد بحران پرداخته است و در داخل از گروگانگیری و ترور نویسندگان و روزنامه نگاران و چهره های فرهیخته ی جامعه ما گرفته تا احکام هولناک سنگسار و اعدامهای گروهی، بحران از پی بحران آفریده است که اعتراضات علیه خود را با چنین بحرانها مهار و در خدمت بقاء و ماندگاری اش بکار برده است
در شرایط کنونی با توجه به نکات بسیار فشرده ی بالا، پوشیده گویی و مصلحت طلبی و سیاسی بازی!! راه بجایی نمی برد. تکیه به ساختارهای درونی این حکومت تنها نتیجه ای که در پی داشته باشد ادامه حاکمیت همین حکومت با همین ساختار است. بنابراین برای طرح خواسته ها و مبارزه با حکومت اسلامی و توقف جنایتهای هر روزه اش، باید شمشیرها از رو بست. از رو بستن شمشیرها بیشتر برای آنهایی بیان می شود که با ملاحظه کاری و پوشیده داشتن بسیاری از حقایق و کنار آمدن با جانی ترین چهره های حکومت اسلامی می کوشند شرایط را بگونه ای قابل تحمل نمایند اما چنین برخوردهایی نه تنها تا کنون کارساز نبوده بلکه امروز می بینیم که خود همینان زیر تیغ سگهای هار حکومت اسلامی قرار گرفته اند
چنین شیوه هایی می تواند و حتی توانسته از بی مایگانی لمپن! چنان راندمانی را دست دهد که امروز می بینیم همانی که هاله نور دیده بود امروز سخن از سر برآوردن یک دیکتاتور تحلیل می شود. همه ی این برآیندها ناشی از شکل ِ تقابل با حکومت اسلامی و صف بندیها و یارگیریهای سیاسی تا کنونی است. این شیوه هاچه از سوی نیروهای سیاسی ایرانی و چه از سوی بیگانه، حکومت اسلامی را مرحله به مرحله هار تر کرده است. امروزه هر آنچه که از حکومت اسلامی سر می زند از اعدامها گرفته تا طرحهای یارانه ( آنهم در چنین وانفسای اقتصادی با مدیریتی اینچنینی که حتی یک بقالی را به ورشکستی می کشاند!) همه و همه در حاشیه قرار دادن اصل ماجرای سرنگونی و بهم ریختگی حاکمیت الله بختکی است.
یکبار برای همیشه تمام نیروهای سیاسی و درگیر با حکومت مالیخولیای اسلامی، باید با همه ی این حکومت باشد. سخن از مجلس شورا و خبرگان و مصلحت نظام و این مقام یا آن چهره ی درون این حکومت، نه تنها دردی از هزار درد ملت و میهنمان را درمان نمی کند بلکه دنبال نخود سیاه دویدن وبه بیراهه رفتن است همان نخود سیاه سیاسی که همین حکومت نحس، با بحران افرینیها و اعدامها و آنارشی های سیاسی/رسانه ای، می خواهد دنبال شود.
حکومت اسلامی را باید با همه ی آن سرنگون کرد. وقتی خواست سرنگونی همه ی این حکومت، انگیزه مبارزه باشد، راهها و انکانات آن نیز در جهت رسیدن به چنین هدفی واقعیت می یابد و دنبال می شود. ( یکی از دلایل ناکام ماندن حرکتهای اعتراضی تا کنونی بدلیل نبود چنین خواست از سوی همه ی نیروهای دیگیر با حکومت اسلامی بوده است. ) و اما اگر چنین برخوردی از سوی خودِ ایرانیان نشود، ماجراجویی های صاحب زمانی ِ این حکومت نیروهای خارجی را به چنین کاری وا می دارد. چه بخواهیم چه نخواهیم! ( حکومت اسلامی به چنان حدی از بی اعتباری و بی اعتمادی و بلبشویی مدیریتی رسیده که هیچ کس و هیچ مقامی روی هیچ یک از تعهدات و قول و قرارهای این حکومت حساب نمی کند! نمی تواند بکند!) اما نکته ای که برایمان اساسی و سرنوشت ساز است، بودن میان دو فاجعه است. فاجعه ی تداوم حاکمیت خونبار اسلامی، و دیگرفاجعه ی سرنگونی این حکومت بدست نیروهای بیگانه.
تمرکز روی بحرانهای مصنوعی ای که این حکومت خود به عمد ایجاد می کند و جلوگیری از یک اعدام یا خواستن آزادی یک یا دو خبرنگار، بحثهای یارانه و عملکردها و چند و چون درون حکومتی ِ حکومت اسلامی، همه و همه چاله های انحرافی برای نیروهاییست که با حکومت اسلامی مبارزه می کنند.
ریشه ی همه نابسامانی ها و غارتها و ورشکستگی صنایع و تولید در یک کلام اقتصاد و نیز بلبشویی های مدیریتی و ریاکاری و دروغ و بی اعتباری حقارت بار از یک سو و فقر و بیکاری و اعتیاد و فحشاء و بی حقوقی شهروندان و سرکوبهای عصر حجری ِ باورمندان ادیان دیگر، حکومت اسلامی است. ریشه ی هر خطری که پیش روی ایرانیان است، خودِ حکومت اسلامی است. حکومت اسلامی با تکیه بر خرافه های غم انگیز هزاره های پیش و توهمات مالیخولیایی، راه به هیچ جا نمی برد مگر به تعفن و نفرت و از هم پاشیدگی اجتماعی، فرهنگی، انسانی در همه ی ابعاد آن. این حکومت از هر انفجار بمب اتمی هم هولناکتر است. با چنین ویژگی هایی اگر حتی نیروگاه اتمی ای مثلن بوشهر راه اندازی شود! با خرافه های نماز برای باران! و دعای کار افتادن راکتورها و گوسفند قربانی کردن برای بی خطر کردن زباله های اتمی و هزار حماقت براستی شگفت انگیزی که حتی به خیال هم نمی گنجد!( مثل فتوا برای ویندوز ِ ویستا و ایکس پی!!!) می توان دریافت که این حکومت تا چه حد نه فقط برای ما ایرانیان که برای بشریت هولناک است.
این حکومت باید سرنگون شود با پس گردنی هم باید بزیر کشیده شود. یک مشت قاتل ِابله ِصاحب زمانی که هرچه برخوردهای مداراجویانه ببینند، هارتر می شوند اما شوربختی این است که حال و آینده ایران و ایرانی در فاجعه ی خونبار چنین حکومتی می سوزد و خواهد سوخت.
این حکومت با من بمیرم تو بمیری کوتاه بیا نیست! این حکومت با سلام و صلوات کنار برو نیست! این حکومت برخوردهای مدنی را نمی فهمد. این حکومت از عنترهایی تشکیل شده که لوطی شان صاحب زمان است! هرچه با این عنترها و لوطی شان مدارا شود! بدتر از هرآنچه که تاکنون از سر گذرانده ایم را شاهد خواهیم بود. این لمپنهای بی مایه ی بی ریشه را با تو سری باید بزیر کشید. اینان واقعیت آشکار و بسیار گویایی از دین است وقتی که بسوی قدرت برود به چنین فاجعه ی هولناک تبدیل می شود. این دین و این حکومت دینی را باید با پس گردنی بزیر کشید. تا الله ِ سیاسی از قدرت دور بماند و سیه روزی ما را سبب نشود! این مهم بدست نمی آید مگر ما ایرانیان بویژه جوانان ما به چنین باوری رسیده باشیم.



با احترام

گیل آوایی
پنجم بهمن 1389
http://www.shooram.blogspot.com/







No comments: