تصویر در آب
گیل آوایی
گذر جاری زلال
نگاه خیره سریست خیره به من
چشم در چشم
کاوشگرانه ی بی پرسش
پاسخهای همه از پیش
پلکها برهم
در سایه روشن ابری
پاره پاره
حیرتیست چین و تاب چهره
به سفیدای اینهمه که رفت
بالابلندی سمج
راه و بیراه
فخر همه دنیا در گامهای بی ترس
ماجرایی بود یک از پی یک شمردن
تا بینهایت مرگ
که گریخت با هر تا یک چشم بر هم نهادنی
اندوه بیهوده ای دل می گیراند
برگی با رقص باد بر آب
موج موج دوباره جستن
نگاه خیره خسته ای
چشم در چشم
گاه و بیگاه
در لابلای تصویرهای در گذر
زلال جاری بازیگوش
مشت می شمارد
افسوسخشم
No comments:
Post a Comment