از حسین و یزید گفتن بس کنید! از همین خامنه ای قاتل بگویید
با اینهمه رسوایی و جنایتی که هر روزه در حاکمیت اسلامی روی می دهد. با اینهمه زندان و شکنجه و قتل و تجاوز و دزدی و دروغهای شاخداری که از ریز و درشت مدعیان اسلام و مسلمانی از آن ولی وقیح اش گرفته تا نوچه های ریز و درشتش، سر می زند، تا کی می خواهید از صحرای کربلا و حسین و یزید بگویید!؟ اینهمه از حسین یزید و علی و نهج البلاغه و گم شدن خلخالی از پای زنی نصارا و برادر کور ِ علی، عقیل و چه و چه ماجراها گفتید و گلوها ترکاندید! همین شد! همین حکومت نحس! همین حکومتی که دروغ و ناروایی و ناراستی و خیانت و خرافه و بلاهت سرتاپایش را گرفته است.
یک مشت کله پوک با صد من عمامه و خرافه هایی که تنها می تواند به کار دخمه های حجره و حوزه آید، خون یک ملت را در شیشه کرده اند. یک مشت جنایتکاری که تا توانستند از تحمیق ساده لوحان دست از همه جا کوتاه، مفت خوارانه جفتک زده اند و گنگرخورده لنگر انداختند و اینک که همان ملت به دادخواهی برخواسته، باز از همان حسین و یزید و علی و این امام و آن امام نمونه و آیه و مدرک و سند می آورند و کی بود کی بود من نبودم! راه انداخته اند. براستی تنها آخوند می تواند تا این اندازه وقاحت و پر رویی و بی شرمی داشته باشد!
اینهمه از 1400 سال پیش آیه و دلیل و مثال از سنت پیغمبر و عدل علی و آزادگی حسین و کشته شدگان کربلا نمونه ها آورده و گفته و ناله و لابه کرده اید! رسیدید و رساندید به یک حکومت سرتاپا جنایت و دروغ! که به سادگی آب خوردنی حق را ناحق می کند. می کشد. شکنجه می کند. دزدی می کند نه یک میلیون دو میلیون یک میلیارد دو میلیارد!! میلیاردها از سفره خالی همین مردمی که سرشان را شیره مالیدید با مزخرفاتی از این دست و گریه های اسیری زینب و سر بریده امام حسین تان.
براستی یک لحظه حتی یک لحظه به خودتان آمدید!؟ که آن عدل علی در قاموس همین اسلام و فقه و سنت و اصول ِبه هزار تعبیر اسلامی که هر آیت الله و فقیه و آخوندی تعریف و تعبیر متناسب با شعور و هراس اش از جهنم و قهر الهی اش، که خود هر طور منافعش ایجاب کند تعریف و تفسیر می کند، حکم صادر می کند و فتوا می دهد، چه شده و به کجا رسیده است!؟
چشم بازکنید! دست کارگر را بوسیدن، در عمل به شلاق زدن کارگر انجامیده است! دفاع از خلخال پای زنی نصارا به تجاوز دختر و پسر و زن و مرد بی دفاع در بیدادگاههای اسلامی در عمل معنا داده است. آزادگی حسین وقیام صحرای کربلا به حماقت و بندگی و چاپلوسی و دروغ و ریاکاری رسیده است.
دیگر چه جنایت و حماقت و پلیدی ای باید از این دین و خدای سیاسی اش رخ بدهد که شما مدعیان همین دین و باور و اسلام ِ چنین و چنان، از کوری و منگی و خود فریبی و سفسطه های روشنفکرمئابانه دست بردارید!؟
چقدر مردم را خر کرده اید با این گفته که عدل علی چنان است که دست برادرش عقیل را که از او کمک خواسته بوده تا از بیت المال مسلمین بدهد اما علی دستش را سوزاند! و چنین است عدالت در اسلام!!!! یک لحظه علی های قرن بیست و یک را ببینید!!! اگر کور نیستید و منگ! چشمتان را باز کنید در چه زمانی زندگی می کنید! ببینید فقیه تان وقیح است و عدل علی تان بی عدالتی هولناکیست که حتی از مادر تهیدستی که فرزندش را زیر شکنجه کشته اید، باج می گیرید!
اگر کور نیستید و منگ! ثروتهای باد آورده ولی فقیه و نوچه های وزیر و کیل اش را ببینید! از کجا آورده اند! سی و یک سال ملتی را غارت کرده اید و دزدیدید و میلیارد میلیار بالا کشیدید و ملتی را به روز سیاه نشاندید
ای همه شمایانی که هنوز در همین سوراخ اسلام شفا می جویید و نسخه می پیچید، کور اگر نیستید و منگ!، به اینهمه ناراستی و ناروایی و خیانت بنگرید که از همین دین و همین باور و همین اصول و سنت در یک کلام دین سیاسی ناشی شده است. همین باوری که سیاه ترین روزگار یک ملت را رقم زده است
امروز ساختار شکنی که هیچ! ملحد بودن و مخالف بودن و دشمن بودن که هیچ! از کل این نگرش و این نظام و این مافیای هزار سر ِ جهل و خرافه بیزاریم. از خدای سیاسی تان از پیغمبر سیاسی تان از حسین و علی سیاسی تان که اینهمه شکنجه و قتل و تجاوز و غارت را با اقتباس بر آنان، در میهن من روا می دارید، بیزاریم.
آنانی که به هر دلیل چه فقر و بیکاری و هر اجبار دیگر گرفته تا توهم کور و ناآگاهانه، از هر مقام و قوه و سازمان و مجموعه ی حکومت اسلامی و اسلام سیاسی دفاع می کنند بخود آیند. امروز راه بازگشت به آغوش مردم باز است اما فردا چه می کنید!
بالا دستان می گریزند و خواهند گریخت! بیچاره هایی که بخاطر همین جانیان در مقابل مردم می ایستند بخود آیند. درد مردم، درد این آب و خاک، درد همه ی ماست که در این سرزمین زندگی می کنیم. سرزمین مان را از دروغ و ریا و بلاهت و خرافه بزداییم.
با اینهمه رسوایی و جنایتی که هر روزه در حاکمیت اسلامی روی می دهد. با اینهمه زندان و شکنجه و قتل و تجاوز و دزدی و دروغهای شاخداری که از ریز و درشت مدعیان اسلام و مسلمانی از آن ولی وقیح اش گرفته تا نوچه های ریز و درشتش، سر می زند، تا کی می خواهید از صحرای کربلا و حسین و یزید بگویید!؟ اینهمه از حسین یزید و علی و نهج البلاغه و گم شدن خلخالی از پای زنی نصارا و برادر کور ِ علی، عقیل و چه و چه ماجراها گفتید و گلوها ترکاندید! همین شد! همین حکومت نحس! همین حکومتی که دروغ و ناروایی و ناراستی و خیانت و خرافه و بلاهت سرتاپایش را گرفته است.
یک مشت کله پوک با صد من عمامه و خرافه هایی که تنها می تواند به کار دخمه های حجره و حوزه آید، خون یک ملت را در شیشه کرده اند. یک مشت جنایتکاری که تا توانستند از تحمیق ساده لوحان دست از همه جا کوتاه، مفت خوارانه جفتک زده اند و گنگرخورده لنگر انداختند و اینک که همان ملت به دادخواهی برخواسته، باز از همان حسین و یزید و علی و این امام و آن امام نمونه و آیه و مدرک و سند می آورند و کی بود کی بود من نبودم! راه انداخته اند. براستی تنها آخوند می تواند تا این اندازه وقاحت و پر رویی و بی شرمی داشته باشد!
اینهمه از 1400 سال پیش آیه و دلیل و مثال از سنت پیغمبر و عدل علی و آزادگی حسین و کشته شدگان کربلا نمونه ها آورده و گفته و ناله و لابه کرده اید! رسیدید و رساندید به یک حکومت سرتاپا جنایت و دروغ! که به سادگی آب خوردنی حق را ناحق می کند. می کشد. شکنجه می کند. دزدی می کند نه یک میلیون دو میلیون یک میلیارد دو میلیارد!! میلیاردها از سفره خالی همین مردمی که سرشان را شیره مالیدید با مزخرفاتی از این دست و گریه های اسیری زینب و سر بریده امام حسین تان.
براستی یک لحظه حتی یک لحظه به خودتان آمدید!؟ که آن عدل علی در قاموس همین اسلام و فقه و سنت و اصول ِبه هزار تعبیر اسلامی که هر آیت الله و فقیه و آخوندی تعریف و تعبیر متناسب با شعور و هراس اش از جهنم و قهر الهی اش، که خود هر طور منافعش ایجاب کند تعریف و تفسیر می کند، حکم صادر می کند و فتوا می دهد، چه شده و به کجا رسیده است!؟
چشم بازکنید! دست کارگر را بوسیدن، در عمل به شلاق زدن کارگر انجامیده است! دفاع از خلخال پای زنی نصارا به تجاوز دختر و پسر و زن و مرد بی دفاع در بیدادگاههای اسلامی در عمل معنا داده است. آزادگی حسین وقیام صحرای کربلا به حماقت و بندگی و چاپلوسی و دروغ و ریاکاری رسیده است.
دیگر چه جنایت و حماقت و پلیدی ای باید از این دین و خدای سیاسی اش رخ بدهد که شما مدعیان همین دین و باور و اسلام ِ چنین و چنان، از کوری و منگی و خود فریبی و سفسطه های روشنفکرمئابانه دست بردارید!؟
چقدر مردم را خر کرده اید با این گفته که عدل علی چنان است که دست برادرش عقیل را که از او کمک خواسته بوده تا از بیت المال مسلمین بدهد اما علی دستش را سوزاند! و چنین است عدالت در اسلام!!!! یک لحظه علی های قرن بیست و یک را ببینید!!! اگر کور نیستید و منگ! چشمتان را باز کنید در چه زمانی زندگی می کنید! ببینید فقیه تان وقیح است و عدل علی تان بی عدالتی هولناکیست که حتی از مادر تهیدستی که فرزندش را زیر شکنجه کشته اید، باج می گیرید!
اگر کور نیستید و منگ! ثروتهای باد آورده ولی فقیه و نوچه های وزیر و کیل اش را ببینید! از کجا آورده اند! سی و یک سال ملتی را غارت کرده اید و دزدیدید و میلیارد میلیار بالا کشیدید و ملتی را به روز سیاه نشاندید
ای همه شمایانی که هنوز در همین سوراخ اسلام شفا می جویید و نسخه می پیچید، کور اگر نیستید و منگ!، به اینهمه ناراستی و ناروایی و خیانت بنگرید که از همین دین و همین باور و همین اصول و سنت در یک کلام دین سیاسی ناشی شده است. همین باوری که سیاه ترین روزگار یک ملت را رقم زده است
امروز ساختار شکنی که هیچ! ملحد بودن و مخالف بودن و دشمن بودن که هیچ! از کل این نگرش و این نظام و این مافیای هزار سر ِ جهل و خرافه بیزاریم. از خدای سیاسی تان از پیغمبر سیاسی تان از حسین و علی سیاسی تان که اینهمه شکنجه و قتل و تجاوز و غارت را با اقتباس بر آنان، در میهن من روا می دارید، بیزاریم.
آنانی که به هر دلیل چه فقر و بیکاری و هر اجبار دیگر گرفته تا توهم کور و ناآگاهانه، از هر مقام و قوه و سازمان و مجموعه ی حکومت اسلامی و اسلام سیاسی دفاع می کنند بخود آیند. امروز راه بازگشت به آغوش مردم باز است اما فردا چه می کنید!
بالا دستان می گریزند و خواهند گریخت! بیچاره هایی که بخاطر همین جانیان در مقابل مردم می ایستند بخود آیند. درد مردم، درد این آب و خاک، درد همه ی ماست که در این سرزمین زندگی می کنیم. سرزمین مان را از دروغ و ریا و بلاهت و خرافه بزداییم.
No comments:
Post a Comment