Saturday, July 07, 2012

ترس، خِریت کُمرای، شاعر هلندی برگردان فارسی: گیل آوایی

ترس
خِریت کُمرایGerrit Komrij، شاعر هلندی
برگردان فارسی: گیل آوایی

معصومانه سرودنِ شعری می آغازی.
چند حرف، شکل می گیرند
خودش ساخته می شود. نزدیک هم نظم می یابند
هنوز ساکتند. آنها چشم به راه توفانند.

از پیچ و تابِ مرده، نوشته شده، خطها ، برگرفتن
برخاستن- هیچ انسانی نمی داند درچه باره ای ست
 کشمش ها میان صداها
در همهمه های بی صدا، خشمگین

در همان لحظه است که به چیزی مثل پیام تبدیل می شود
یک پیامِ کمک ( اس او اسS.O.S) از فاصله ای در بهشت
پرده می دردو تو از چهره ات فریاد می زنی.
.
چشمانت را ببند. خود را به حماقت نزن.
تُندرِ بی کلام را به مبارزه نخواه
خودت را با الفباها تعیین کن.



Angst
Gerrit Komrij

Heel argeloos begin je een gedicht.
Een aantal letters, aangenaam van vorm.
Het gaat vanzelf. Er slibben regels dicht.
Ze zwijgen nog. Ze wachten op de storm.

Uit dode krullen, schreven, lijnen, halen
Ontstaan - geen mens die weet waaraan het ligt -
Schermutselingen tussen de vocalen.
De consonanten brommen mee, ontsticht.

Pas dan ontpopt zich iets als een bericht.
Een sos uit een ver paradijs.
De voorhang scheurt. Je schrikt van het gezicht.

Doe dicht je ogen. Raak niet van de wijs.
Tart niet de woordeloze bliksemschicht.
Bepaal je tot je e's en o's en ij's.


No comments: