Monday, January 02, 2012

مویه هوار - گیل آوایی

31 دسامبر2011

چشمان مات
منم و دیواری
زخمه های یک هوار
در من واگویه می شود
آه 
چه می خواستیم
که از حجله گاهمان تیرباران قسمت مان کردند ناروایان
آخ 
برکدام خشت دیواری که قد کشیده مقابل من
بنگارم
دلم خشم همه ی خاک با خود می تپد
ستاره ها
شاهدان پرکشیدگانند
خاوران
گواه پرپر شدنمان
چه داغ کمر شکنی بردوش می کشیم
سر به دار
زندگی آواز داده ایم
نمی دانی یار
اشکهای به اندوه این سالها
دریغ ماندنشان بود
راه سترون این دیار
پای کوبیدن
دلم به تنگ آمده است
لاله های این دشت
داغباران یاران آفتاب
در تیره شب بیدادی که رفت
و می رود هنوز
کاروان خون جاریست
سیاهپوشان هر آدینه
دادخواهان خاورانند
شهر به تابوت 
روزمرگی می شمارد
چه خوی غم انگیزیست
دار است هر کوی
نسلهای پسین چه می چینند خرمن از طوفانی که گذشت
که می گذرد باز
خونبارانند نابجایان
خیل آفتابکاران جنگل این خاک
دلم خون می بارد آی چه خواسته ایم
که چنین دار شد قسمتمان
سربداران یک جنگل عصیان نالیده اند
آیا
هیمه ی این همه فریاد
شعله کشان خشم ما خواهد بود!؟
داد اینهمه بیدادی که رفت
مادران
انتظار می بارانند هنوز
چشمان به اشک
بگذار
ضجه های یک تاریخ فریاد کنم
مرگ یک بار
شیون یک بار

No comments: