Thursday, December 12, 2013

فیلمنامۀ " نیکسون" به زبان فارسی - گیل آوایی



پیشگفتار:
نیکسون، فیلمی از آغاز و انجام ریچارد نیکسون، سی و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکاست. دلایلی این فیلم و نیز فیلمنامه را از ویژگی حساسی برخوردار می کند که می توان شخصیت مرموز، نژادپرستانه، اریستوکراتیکِ کاذب و مافیایی ریچارد نیکسون از یک سو و بحرانها و شرایط سیاسی دوره ای که وی به ریاست جمهوری رسیده است، از جملۀ این دلایل دانست.
شرایط پیچیده سیاسی دهۀ شصت و هفتاد در امریکا که ناگزیریِ همسویی آن با تحولات غرب مبنی بر دوری از نژاد پرستی و برابریهای سیاسی/اجتماعی و نیز تقابل اردوی سرمایه با اردوی کار، و شورشها و اعتراضاتِ برابری طلبانۀ سوسیالیسم و اوج گیری جنبشهای انقلابی از جمله جنگ در خاور دور( ویتنام)، دوران ریاست جمهوری نیکسون و شخصیت مرموز خودِ او و نیز نقشی که در این تحولات ایفاء کرده است، به اهمیت درک و شناختِ این دوره از ریاست جمهوری و آنچه که شخص ریچارد نیکسون بوده، می افزاید.
پیش از پرداختن به چگونگیِ ترجمۀ فارسی این فیلمنامه، توجه شما خوانندۀ گرامی را به برخی از شناسه های فیلمِ "نیکسون" جلب می کنم:
بازیگران فیلم عبارتند است:
تی جی والش J. T. Walsh                                 در نقش   جان اهرلیشمن
پل سوروینو Paul Sorvino                  "          هنری کیسینجر
پاور بوث Powers Boothe                   "           آلکساندر هیگ
ئی جی مارشال E. G. Marshall                        "           جان میچل
دیوید پی مر David Paymer               "           ران زیگلر
دیوید هاید پیرس David Hyde Pierce    "           جان دین
کوین دان Kevin Dunn                     "           چارلز کولسن
ساول روبینِک Saul Rubinek               "        هربرت جی کلاین
فیوش فینکل Fyvush Finkel              "           موری چوتینر
تونی پلانا Tony Plana                      "           مانولو سانچز
جیمز کارن James Karen                   "           ویلیام پی راجرز
ریچارد فنسی Richard Fancy              "           ملوین لیرد
مری استینبرگن Mary Steenburgen       "   حنا میلهاوس نیکسون
تونی گلدوین Tony Goldwyn              "           هارولد نیکسون
تام باوئر   Tom Bower                          "       فرانسیس نیکسون
شان استون Sean Stone                     "           دونالد نیکسون
کوری کاریر Corey Carrier                 " نوجوانی ریچارد نیکسون
دیوید بری گری David Barry Gray       "   جوانی ریچارد نیکسون
اد هریس Ed Harris                         "           ئی هوارد هانت
جان دیل John Diehl                                   "       جی گوردون لیدی
رابرت بلتران Robert Beltran               "       فرانک استاجیس
باب هاسکینز Bob Hoskins                "           جی ادگار هوور
برایان بدفورد Brian Bedford               "           کلاید تولسون
مادلین کان Madeline Kahn               "           مارتا بیل میچل
ادوارد هرمان Edward Herrmann           "           نلسون راکفلر
دن هدایا             Dan Hedaya                         "           ترینی گونزالس
بِبه ربوزو Bebe Rebozo                     "           ریچارد هلمز
بریجیت ویلسون Bridgette Wilson        "           سندی
ریک یانگ Ric Young                      "           مائو تسه تونگ
بوریس سِلچین Boris Selchin             "           لئونید برژنف
لری هگمن Larry Hagman                 "           جک جونز

کارگردان: آلیور استون
تهیه کننده: دان هالستد/اریک هامبورگ/آلیور استون
نویسنده: استیفن جی ریول، کریستوفر ویلکینسون، آلیور استون
موسیقی:  جان ویلیامز
استودیو:  هالیوود پیکچرز / سینه گی پیکچرز
انتشار :  22 سپامبر 1995 امریکا
مدت فیلم:  192 دقیقه
لازم به توضیح است که افزون بر ساخت فیلم براساس فیلمنامه، تکه هایی نیز از فیلمهای مستند اد هاریس[1] و جیمز جوآنا گوینگ[2] از جمله مراسم تدفین ریچارد نیکسون که با حضور تمام روسای جمهور در قید حیات امریکا، جرالد فورد، جیمی کارتر، رونالد ریگان، جرج اچ دابلیو بوش و بیل کلیتون، بوده،  در این فیلم به کار رفته است.
فیلمنامۀ نیکسون توسط سه نفر یعنی استفن جی ریوِل، کریستوفر ویلکینسن ، آلیور استون نوشته شده است به عبارت دیگر از سه قلم یا نگارش برخوردار است. تفاوت هر سه نگارش در بخشهای مختلف، آنجایی که به دوره های مختلف مربوط می شود، کاملا مشهود است.
دیالوگهای این فیلمنامه یکی از دشوارترین بخشهای ترجمه بود بیشتر از این نگاه که نه تنها آوردنِ مترادف فارسی اش دشوار بوده بلکه گنجاندن آن در متن فارسی دشوارتر و وقت گیر تر می نمود. بسیاری از عبارات یا واژه های مصطلح در گفتگوهای عامیانه و روزمره با توجه به چگونگی آن در زبان فارسی، اصولاً نا همگون و ناخوانا می شد. اگر هم واژه های مصطلح فارسی را می شد آنگونه که در گفتگوهای عامیانه روزمره بکار می رود، بکار می بردم، بسیار هجو و نابجا می آمد.
از یکسو پرهیز از زبانی که زیبایش نمی یافتم و از سوی دیگر برخورد امانتدارانه با متن! برایم پارادوکسی بود که درگیر بودم و این هردو  خود ماجرایی ست که هفتادمن کاغذ در بیان آن پُر بیراه نیست! واژه ها و اصطلاحاتی مثل:
Asshole / Fuck / Cocksucker / Goddamn /You're fucking me / whining ass  / Son of a bitch. / chickenshit / shitting peach pits  /  sack of shit  …..
حتی:
Yawohl, mein fartenfuhrer
به زبان آلمانی در دیالوگها، مشکلی که در بالا به آن اشاره نموده ام را  شاید بهتر نشان دهد.
تمامی اینها را سعی کردم با جایگزینی مناسب به فارسی ترجمه کنم و نیز توضیحی بشکل زیرنویس در پایین صفحه بیاورم. گاه به نشانه ها و اشاره هایی بر خورده ام که در جای معنایی خود، در متن فارسی بی معنا می نمود! اینگونه موارد را هم در زیر نویس توضیح داده ام. سعی کرده ام آگاهی هایی در رابطه برخی از  اسامی و محلها و اشارات تاریخی/شناسه ای، در پای هر صفحه بنویسم که در مجموع  بیش از 290 زیرنویس  شده است.
یکی از برجسته ترین نکاتی که هنوز هم با هر ترجمه ذهنم را مشغول می دارد تفاوت فرهنگی و تاثیر آن در گسترش یا محدودیت زبان است. نکته ای که در یک فرهنگ، عادی و مگو نیست؛ ولی در فرهنگی دیگر نه فقط مگو بلکه حتی بی معنا ست. و یا برخی اصطلاحات و واژه ها در فرهنگی بسیار گویاست اما در فرهنگی دیگر نه تنها گویایی ندارد  بلکه برای بیان آن گاه باید چند خطی هم توضیح داد در حالیکه جای یک واژه، توضیحی را جایگزین نمودن، متن را به ناکجا می کشاند! چرا که هم باید زبان نگارشی نویسنده را در ترجمه حفظ نمود و هم از تاثیر نگارشی مترجم  در آن پرهیز کرد. و این خود کار ساده ای نیست.
به هر روی همۀ تلاشم را کرده ام متنی روان و کاملا قابل انطباق با متن اصلی بی آنکه روالی تحت الفظی یابد، بدست دهم. در بسیاری موارد بلحاظ دیالوگ بودن از یک سو و توضیحی ی گذرا از نگاه فیلمنامه ای و شناسه دادن به کارگردان یا فیلمساز از سوی دیگر، گاه جمله ناقص و حتی بدون فعل و فاعل که به اشاره ای با قید و صفت بسنده  شده، آمده است. این موارد را هم حتی الامکان کوشیده ام با انتقال معنایی و ترجمان آن، نگارشی قابل قبول بلحاظ دستوری، به متن دهم.
و اما
لازم به یاد آوری می دانم که تمامی کارهایم،از الف تا یای آن را خود بتنهایی انجام می دهم و تردیدی نیست که در متن یا ویرایش، نکته ای، شناسه ای و یا حتی اشتباهی در نگارش پیش بیاید که بیشتر ناشی از نبودِ نگاهی بیرون از نگاه من( ویرایش و ویراستاری) به کارهاست. بر این باروم که نگاه بیرونی همیشه از بسیاری از نارسایی ها جلوگیری می کند. اما برای من چنان امکانی نبوده یعنی دنبالش نبوده ام. از این رو چنانچه اشتباهی در کار  است، آن را در کنار بخشهای درست و تلاشی که کرده ام، ارزیابی کنید.
این فیلمنامه چهارمین فیلمنامه ای ست که به فارسی برگردانده ام. پیشتر فیلمنامه های " پلهای مدیسن کانتی" نوشتۀ ریچارد گری ونیز براساس رمانی به همین نام اثر رابرت جیمز والر، و فیلمنامۀ " نجواگر اسب نوشتۀ اریک راث با بازنگری ریچارد گری ونیز، و فیلمنامۀ "تمام مردان شاه" نوشتۀ رابرت راسن را به فارسی برگردانده ام. نکته ای که تا اینجای ترجمه های فیلمنامه ها دستگیرم شده این است که قلم و سبک کارِ ریچارد گری ونیز، متفاوت تر، هماهنگ تر با نگارشی خاص، واقعگرایانه و روان تر است. به باور این قلم "گری ونیز" در این زمینه یگانه می نماید.
لازم است این نکته را نیز یادآور شوم که برای مشخص شدن هر بند یا قسمت بویژه اسمها و آنجاهایی که در متن انگلیسی با حروف بزرگ مشسخص شده اند، را برجسته کنم تا معلوم باشد.
هر چه هست امیدوارم مورد استفاده خوانندگان فارسی زبان قرار گیرد. ترجمۀ فارسیِ این فیلمنامه را به روال همیشگی ام با متن اصلی ( انگلیسی) همراه کرده ام تا هم امکان انطباق و هم استفادۀ آن  بلحاظ آموزشی زبان و غیره برای علاقمندان، میسر باشد. تا چه پیش آید و چه در نظر افتد.

با مهر

گیل آوایی
هشتم دسامبر2013/ نهم آذرماه 1392
هلند


[1] Ed Harris
[2] Joanna Going
 

برای دانلودِ رایگانِ این کتاب همراه با متن انگلیسی - اینجا - کلیک کنید
.
در صورت تمایل به دانلودِ این کتاب بدون متن انگلیس - اینجا - کلیک کنید. 

3 comments:

بزرگمهر said...

درود بر شما.
وبلاگ خوبی دارید.
میخواستم بپرسم آیا شما دوست گرامی که از دین اسلام خسته شده آید تمایلی به پیوستن به دیت زیبای زردشت را دارید?دین زیبایی که تنها چیز لازم برای رستگاری در دو جهان را پندار و گفتار و کردار نیک و راستی پ آباد کردن جهان میداند.
بسیار سپاسگزار میشم نظرتان را درباره زردشتی شدن اینجا بنویسید.
در پناه اهورامزدا و فرشتگان موفق و پیروز باشید.
خدانگهدار

شورم، وبلاگِ فارسی گیل آوایی said...

درود بر شما آقای بزرگهمر
از توجه شما به وبلاگم و پیامی که دادید سپاسگزارم. نخست بگویم که زرتشت، باور و یادگار جاودانۀ نیاکان ماست و ریشه در شناسۀ ایران و ایرانیِ من دارد. اگر قرار بود دینی می داشتم، افتخارم می بود که زرتشی می شدم. اگر چه با شناسۀ ایرانی بودنم، حس و درونمایۀ عاطفی و فکری ام ارزشها و بنمایه های زرتشتی ست. حتی اگر دین باور نباشم.
من از اسلام بویژه اسلام سیاسی خسته نشده ام بلکه بیزارم. اسلام دینی تحمیلی، انسانسوز ، دینِ خرافات و ناآگاهی و جنایت و غارت در میهن من است. هر نوشته و سخن من خستگی از این دین نیست، ستیزِ من با این دین و ریاکارانِ دین باورِ اسلامی ست. جنایتهای تاریخی و ویرانی های فکری، فرهنگی و اجتماعیِ اسلام در میهن من از یک سو و حاکمیت ایران ستیزانه و جنایتکارانۀ همین حکومت خونبار اسلامی در ایران از سوی دیگر، کارزار دوباره ای برای هر ایرانی ست که من هم از آن جدا نیستم.
شما می توانید هر چه می خواهید از زرتشت در وبلاگم بنویسید چه بصورت یک نظر چه بصورت یک نوشتار منتشر خواهد شد.
ولی من هنوز در چنان نیازی قرار نگرفته ام که دین باوری ای پیشه کنم. اگر چه رزتشت در من هست و باورهای مرا از زنگارِ پلیدیها و آلودگیها دور می دارد. همینکه شرافت انسانی خود را حفظ کنم، خیلی کار کرده ام! به آنچه که از من بخوانید بسنده کنید و مرا از پذیرانیدن یا گروانیدن به دین معاف بدارید.
پیرزوی و بهروزی برای شما آرزو می کنم.

شورم، وبلاگِ فارسی گیل آوایی said...

با پوزش، در خط آخر، پیروزی را اشتباه تایپ کردم.