Friday, February 25, 2011

یک اشاره: جنبش سبز همان اشتباهی می کند که مجاهدین سی خرداد شصت کرد – گیل آوایی

یک اشاره: جنبش سبز همان اشتباهی می کند که مجاهدین سی خرداد شصت کرد

بسیارانی هنوز بخوبی بیاد دارند آن زمانی را که میلیشیاهای دلیر مجاهدین خلق، خیابانهای شهرها بویژه تهران را تسخیر کرده بودند و رو در روی حکومت خون آشام خمینی قد بر افراشته بودند. نیرویی چنان گسترده و توانمند که چون برای سرنگونی حکومت اسلامی به خیابان نیامده بودند قتل عام شدند و همراه آنان، همه ی نیروهای انقلابی به خاک و خون کشیده شدند.
در آن تاریخ رهبران مجاهدین خلق اگر بدرستی حکومت اسلامی را می شناختند یا می شناختند اما بلحاظ نظری( باورهای دینی/ سیاسی) و خواستگاههای آنزمانی، نسبت به آن متوهم بوده وخواهان سرنگونی حکومت اسلامی نبودند بلکه در پی عقب راندن آن و در قدرت سهیم بودنشان یا پذیرفته شدنشان بودند، سرنگونی این حکومت جنایتکار را در برنامه ی کار مبارزاتی خود نداشتند و زمانی به خود آمدند که دیر شده بود و مبارزات علنی با آن همه قدرت نمایی را به مبارزه ی مخفی یعنی عقب نشینی خودشان مبدل ساختند.
اینک هم همان اشتباه از سوی همه ی باورمندان دین /سیاسی در درون و برون حکومت اسلامی با مشخصه جنبش سبز، تکرار می شود با این تفاوت که دست به سلاح نمی برند! آنکه مسلح بود و می توانست، نکرد و اینکه مسلح نیست و پشتیبانی مردمی را با خود دارد، نمی کند! نتیجه ی آن یک ( مجاهدین) سرکوبی و قتل عامهای هولناک شد که همراه آن همه ی جانهای شیفته سلاخی شدند و در روند مبارزه ی این یک( سبز ِ موسوی/کروبی) سرکوب ِ روز از نو روزی از نو شده است و قربانی دادن روزمره ای که آدمی وا می ماند از اینهمه توهم و سهل انگاری و کوتاه آمدن.
توهم وسهل انگاری همانیست که مقامات همین حکومت نحس را خطاب قرار دادن و پند و اندرز دادن و پناه بردن به آنان و به رسمیت شناختن ِ نامشروعی شان! و کوتاه آمدن، همانی که مردم خیابانها را فتح می کنند اما از " تا کجا بروند!؟" خبری نیست!؟
براستی جوانان ما به این نکته اندیشه کرده اند!؟ آیا تسامح و مصلحت جویی و منش سلام وُ صلواتی برخورد کردن ِآقایان را در می یابند!؟ و مهمتر از همه اینکه تضاد ِخواسته ی خود با این آقایان را چه می کنند!؟ تضاد بین ِ حفظ نظام و سرنگونی نظام!
دو نکته ی بسیار روشن میان هر دو سوی این مبارزه مطرح است. یک سو حکومت و چهره های برآمده از درون همین حکومت است و یک سوی دیگر مردمی که سرنگونی این حکومت را فریاد می کنند!
گزینه ها و خواستها و نظرها در جنبش هرچه که باشد اگر گزینه ای برای تغییر همه ی حکومت اسلامی یعنی سرنگونی این حکومت نکبتبار نباشد، راه به بیراهه بردن است و ماندن در چرخه سرکوب و ریاکاری همین حکومت اسلامی! که باز غارت شویم.
دیر یا زود همه به این باور می رسیم که حکومت اسلامی در دایره ی بسته ی تفکر و فرهنگ قهقرایی و ضد انسانی، در جا می زند و کارایی در زمان کنونی را ندارد و رفتنی است. حکومت اسلامی همه ی قانونییت و مشروعیتش را باخته است. سرنگونی حکومت اسلامی در باتلاق گرفتار آمده ی خودش، قطعی است اما چگونگی این سرنگونی و صف بندی نیروها برای نظام جایگزین پرسش بسیار اساسی ای است که باید همزمان با مبارزه ی جاری به آن پرداخته شود. 
حکومت اسلامی را نمی خواهیم اما آنچه که می خواهیم چگونه است و چگونه جایگزینش می کنیم؟ و باز اساسی تر اینکه با همه خوشبینی ها و باور داشتن همین ترکیبی که جنبش سبز دارد، اگر چنین که می گویند، عمل نکنند، چه می کنیم!؟
به باور بسیارانی همچون این قلم، آنچه که مردمِ بجان آمده در خیابانها فریاد می کنند، خواسته ی اصیل و پایه ای جنبش سبز است و هر هدف و برنامه ای اگر بر اساس این فریادها جمعبندی نشود، بهره گیری از نیروی مردمی برای رسیدن به هدف یا هدفهاییست که با خواسته های اساسی مردم همخوانی ندارد. بگونه ی بخشی از حقیقت بودن وُ گفتن، نه همه ی حقیقت.

با احترام

گیل آوایی 
6 اسفند 1389

2 comments:

Anonymous said...

ای خدا پدر مادرت رو بیامورزه
خاهش می کنم بیشتر برای روشن کردن دوستان تلاش کنید.من عضو نیستم و گر نه هر روز یک مقاله در این باب می نوشتم
افسوس که تا گوساله گاو شود دل صاحبش آب شود

Anonymous said...

ba shoma movafegham,,,,mojahedin be jaye gostaresh va hefz eterazhaye khiabani dar halate tadafoi gharar gereftand ke bakhtan,,,,har gone aghab neshini yani be harif ejaze ghodratnamaei dadan