در اندوه خون ریزان جاری میهن
گیل آوایی
نوامبر 2009
چه تنهایی غم انگیزیست
سوگواره اندوه شمردن
به باران اشکی سرریز
بی امان
کدام خشت این خاک به کژی رفت!؟
که چنین سرنوشت خویش را
گاف داده ایم!؟
دلم خونبارشی است هنوز
مشتها در -سایه راهی- بی کرانه
میدان دارند
کاهی
به هیبت کوهی قد کشیده
نعره کشانه خونریز
زوزه زار ِ آیه ی خدا می پاید
سبزانه های نا همگون سبز،
در گستره ی توّهم وُ تردید!
چه سرخ آوازیست باز
سیاووشان خاک!
دلم به آتش هزار دلهره راه می دهد
زین -بی کرانه راه- پوییدن
گرده از برای کدام سواری خم!؟
دستهای تغییر
شکفتن
باید که مشت
به روشنای آفتاب یقین
چه بی تاب تاب می خورد
تپیدن ِ بی قرار
خاک
خاک
خاک ِ وطن!
گیل آوایی
نوامبر 2009
چه تنهایی غم انگیزیست
سوگواره اندوه شمردن
به باران اشکی سرریز
بی امان
کدام خشت این خاک به کژی رفت!؟
که چنین سرنوشت خویش را
گاف داده ایم!؟
دلم خونبارشی است هنوز
مشتها در -سایه راهی- بی کرانه
میدان دارند
کاهی
به هیبت کوهی قد کشیده
نعره کشانه خونریز
زوزه زار ِ آیه ی خدا می پاید
سبزانه های نا همگون سبز،
در گستره ی توّهم وُ تردید!
چه سرخ آوازیست باز
سیاووشان خاک!
دلم به آتش هزار دلهره راه می دهد
زین -بی کرانه راه- پوییدن
گرده از برای کدام سواری خم!؟
دستهای تغییر
شکفتن
باید که مشت
به روشنای آفتاب یقین
چه بی تاب تاب می خورد
تپیدن ِ بی قرار
خاک
خاک
خاک ِ وطن!
No comments:
Post a Comment