اندوهگین
گیل آوایی
5 مارس 2008
1
نگاه های بی رمق
دستهای در هم چنگ
خشم
بی صدا
عبوسْ چهره های سرگردان
مات
کرانه باخته!
پیداست تا که بخواهی
آبهای گل آلود
آینه دار ِهیچ خوب و بدی نیست
دامها که نگو
سر هر "هایی"
2
خیره سری
در آسمان درون
تندر می کارد
های
چه می کوشی
وارونه وار
بار کنی
سوار باخته راه
رهوار ِبی رمق
اندوه باران است این روزگار چموش
درد
از حد گذشته است
راه باخته
حیرتیست این روزها
نپرس
چون و چرایش
گیل آوایی
5 مارس 2008
1
نگاه های بی رمق
دستهای در هم چنگ
خشم
بی صدا
عبوسْ چهره های سرگردان
مات
کرانه باخته!
پیداست تا که بخواهی
آبهای گل آلود
آینه دار ِهیچ خوب و بدی نیست
دامها که نگو
سر هر "هایی"
2
خیره سری
در آسمان درون
تندر می کارد
های
چه می کوشی
وارونه وار
بار کنی
سوار باخته راه
رهوار ِبی رمق
اندوه باران است این روزگار چموش
درد
از حد گذشته است
راه باخته
حیرتیست این روزها
نپرس
چون و چرایش
.
No comments:
Post a Comment