دو داستان از دو نویسنده
الیس مونروAlice Munro-سلمان رشدی Salman Rushdie
ترجمه فارسی: گیل آوایی
پیشگفتار:
یکی
از گریزهای من پناه بردن به نوشتن است. گریزهایی که در این روزگارِ ما، کم هم
نیستند. گاه به تنهاییِ خودم پرتاب می شوم، گاه به تاسیانگی در غربتی که خواسته و
ناخواسته گرفتارش شده ام.
فکر
می کنم کسی نیست که با قلمِ خودش دوست شده باشد و نوشته هایی گاه و بی گاه نداشته
باشد. و همین نوشته های گاه و بی گاه، گاهی چنان جمع می شوند که برخوردِ با آنها
بجز مواقع اتفاقی، ممکن نیست.
داستان
" جهان پناه" از سلمان رشدی را ترجمه کرده بودم اما داستان کوری نیمه تمام میان کارهای منتظرِ اقدام!، مانده
بود. همچون بایگانیِ در جریان، در ادارۀ بروکراتیکی که به تیر غیب دچار شده باشد!
به هر روی برخوردِ با آنها هنگامی که دنبال کاری می گشتم سبب شد هر دو داستان را دوباره به دست بگیرم و تمامشان کنم.
دلیل آن هم فقط این بود که حیفم آمد آن همه زحمتم به هدر رود.
هر
چه بود ترجمۀ هر دو داستان را به آخر رساندم و این شد که می خوانید.
اما
بگویم که در این ترجمه نیز تمام زیرنویسیها از من است. متن انگلیسیِ داستانها را هم
در پیِ هر کدام آورده ام تا هم امکان مقایسۀ متنهای فارسی/ انگلیسی امکانپذیر باشد
و هم برای خوانندگانِ علاقمند به زبان انگلیسی مورد استفاده قرار بگیرد.
با
مهر و احترام
گیل
آوایی
سه
شنبه ۵ تير ۱۳۹۷ - ۲۶ ژوين ۲۰۱۸
هلند